چه زيباست توكل به خداكردن و در ميان طوفانها با اطمينان قلب پرواز نمودن و در عمق گردابهاى خطرناك عاشقانه غوطهخوردن، در قربانگاه عشق همه وجود خود را به قربانى خـــدا دادن، و از همه چيز خود گذشتن و به آزادى مطلق رسيدن.
چه زيباست در راه معشوق، تحمل درد و رنج كردن، زير سنگهاى آسياب حيات خردشدن، در درياى غم فرورفتن، بهخاطر حق متهم شدن، و نفرين و لعنت شنيدن، و از همه جا رانده و از همه كس مطرود شدن.
چه زيباست كه به ارزشهاى خدايى ملتزم ماندن و به خاطر خدا رنج بردن و به خاطر حق پافشارى كردن و زيانديدن، و از همه چيز خود صرفنظر كردن و فقط و فقط به خدا انديشيدن و به سوى خدا رفتن.
چه زيباست شمعشدن و سوختن و راه را روشن كردن و كفر و جهل را به مبارزه طلبيدن و هيولاى ظلمت را به زانو درآوردن و وجود خود را شرط اساسى براى پيروزى نور بر ظلمت كردن.
چه زيباست كه فقط با خداماندن و از همه عالم بريدن، مطرود همه مردمشدن، بهكلى تنهاماندن و هيچ پناهگاهى جز خدانداشتن و بهكلى از همه جا و همه كس نااميد شدن و هيچ اميدى و آرزويى و روزنه نورى جز خدا نداشتن.
چه زيباست مرگ را در آغوش كشيدن و به ملاقات خدا شتافتن، و بر همه مظاهر وجود مسلط شدن، و بر همه عالم و قوانين دنيا حكومتكردن و جبر تاريخ را به خاك كشيدن، و مسير تاريخ را دگرگون كردن، و شيطان قوىپنجه و سختجان را شكست دادن، و زيبايى انسان را در بزرگترين تجلى تكاملى خود نشان دادن.
چه زيباست در راه معشوق، تحمل درد و رنج كردن، زير سنگهاى آسياب حيات خردشدن، در درياى غم فرورفتن، بهخاطر حق متهم شدن، و نفرين و لعنت شنيدن، و از همه جا رانده و از همه كس مطرود شدن.
چه زيباست كه به ارزشهاى خدايى ملتزم ماندن و به خاطر خدا رنج بردن و به خاطر حق پافشارى كردن و زيانديدن، و از همه چيز خود صرفنظر كردن و فقط و فقط به خدا انديشيدن و به سوى خدا رفتن.
چه زيباست شمعشدن و سوختن و راه را روشن كردن و كفر و جهل را به مبارزه طلبيدن و هيولاى ظلمت را به زانو درآوردن و وجود خود را شرط اساسى براى پيروزى نور بر ظلمت كردن.
چه زيباست كه فقط با خداماندن و از همه عالم بريدن، مطرود همه مردمشدن، بهكلى تنهاماندن و هيچ پناهگاهى جز خدانداشتن و بهكلى از همه جا و همه كس نااميد شدن و هيچ اميدى و آرزويى و روزنه نورى جز خدا نداشتن.
چه زيباست مرگ را در آغوش كشيدن و به ملاقات خدا شتافتن، و بر همه مظاهر وجود مسلط شدن، و بر همه عالم و قوانين دنيا حكومتكردن و جبر تاريخ را به خاك كشيدن، و مسير تاريخ را دگرگون كردن، و شيطان قوىپنجه و سختجان را شكست دادن، و زيبايى انسان را در بزرگترين تجلى تكاملى خود نشان دادن.