چهارشنبه، آذر ۰۴، ۱۳۸۸

عزدواج!

هر وقت من يك كار خوب مي كنم مامانم به من مي گويد بزرگ كه شدي برايت يك زن خوب مي گيرم.
تا به حال من پنج تا كار خوب كرده ام و مامانم قول پنج تايش را به من داده است.
حتمن ناسرادين شاه خيلي كارهاي خوب مي كرده كه مامانش به اندازه استاديوم آزادي برايش زن گرفته بود.. ولي من مؤتقدم كه اصولن انسان بايد زن بگيرد تا آدم بشود ، چون بابايمان هميشه مي گويد مشكلات انسان را آدم مي كند.
در عزدواج تواهم خيلي مهم است يعني دو طرف بايد به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خيلي به هم مي خوريم. از لهاز فكري هم دو طرف بايد به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فكر ندارد كه به من بخورد ولي مامانم مي گويد اين ساناز از تو بيشتر هاليش مي شود.
در عزدواج سن و سال اصلن مهم نيست چه بسيار آدم هاي بزرگي بوده اند كه كارشان به تلاغ كشيده شده و چه بسيار آدم هاي كوچكي كه نكشيده شده. مهم اشق است !
اگر اشق باشد ديگر كسي از شوهرش سكه نمي خواهد و دايي عباس هم از زندان در مي آيد.
من تا حالا كلي سكه جم كرده ام و مي خواهم همان اول قلكم را بشكنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم.
مهريه وشير بلال هيچ كس را خوشبخت نمي كند.
همين خرج هاي ازافي باعث مي شود كه زندگي سخت بشود و سر خرج عروسي دايي عباس با پدر خانومش حرفش بشود.
دايي عباس مي گفت پدر خانومش چتر باز بود.خوب شايد حقوق چتر بازي خيلي كم بوده كه نتوانسته خرج عروسي را بدهد. البته من و ساناز تفافق كرده ايم كه بجاي شام عروسي چيپس و خلالي نمكي بدهيم. هم ارزون تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتي مي خوري خش خش هم مي كند !
اگر آدم زن خانه دار بگيرد خيلي بهتر است و گرنه آدم مجبور مي شود خودش خانه بگيرد. زن دايي عباس هم خانه دار نبود و دايي عباس مجبور شد يك زير زميني بگيرد. مي گفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پايين! اما خانوم دايي عباس هم مي خواست برود بالا! حتمن از زير زميني مي ترسيد . ساناز هم از زير زميني مي ترسد براي همين هم برايش توي باغچه يك خانه درختي درست كردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شكست. از آن موقه خاله با من قهر است.
قهر بهتر از دعواست.آدم وقتي قهر مي كند بعد آشتي مي كند ولي اگر دعوا كند بعد كتك كاري مي كند بعد خانومش مي رود دادگاه شكايت مي كند بعد مي آيند دايي عباس را مي برند زندان!
البته زندان آدم را مرد مي كند.عزدواج هم آدم را مرد مي كند، اما آدم با عزدواج مرد بشود خيلي بهتر است!
اين بود انشاي من

یکشنبه، آذر ۰۱، ۱۳۸۸

تصویری که اشک هزاران نفر را ریخت

این شیرماده پس ازشکارکردن متوجه می شودکه شکارش بارداربوده وابتدابه نجات بچه شکارخودمی پردازد وبدون دریدن شکاری که بازحمت بدست آورده٬ بروی زمین درازکشیده ودق می کند.

مردن ماده شیر آن هم به این خاطر خیلی برایم عجیب بود، هر چند کل این داستان عجیب و تکان دهنده بود. این بود که به دنبال یافتن منبع اصلی تصاویر گشتم و تقریبا بلافاصله با وبسایت آقای Grey van der walt برخورد کردم، منبع اصلی این تصاویر تکان دهنده. اما در منبع اصلی خبری از مردن ماده شیر نبود. این شد که ایمیلی به ایشان نوشتم و از خود ایشان پرسیدم. جالب است که قبل از این خیلی های دیگر نیز در وبلاگ هایشان و یا وب سایت هایی که در مورد این تصاویر مطلبی نوشته اند مدعی شده اند آن ماده شیر پس از کمک به بچه آن بز کوهی می میرد! اما طبق جوابی که ایشان به من دادند نه تنها آن ماده شیر نمی میرد بلکه هم اکنون صاحب ۵ توله شیر هم هست!

و اما داستان واقعی این تصاویر عجیب و تکان دهنده در دنیای وحش:

یک صبح سه شنبه در حالی که عکاس به همراه تیم همراهش برای یافتن رد پایی از شیرها به سمت جنوب Madikawe حرکت می کنند به طور کاملا غیر منتظره با لاشه یک بز کوهی و شیری در حال نفس نفس زدن در کنار لاشه او روبرو می شوند. شیر که مشخص است تازه شکار خود را بر زمین زده است کنار لاشه حرکت می کند. اما بر خلاف آنچه انتظار می رود، شیر ماده شکار خود را نمی خورد. عکاس که از دور شاهد این ماجراست شروع به تصویر برداری می کند. در زیر تصاویر این حادثه نادر را می بینید: [تصاویر کامل در ادامه مطلب]

ماده شیر در حال لمس کردن شکم بز کوهی

ماده شیر و لاشه شکاری که تازه از نفس افتاده است.

ماده شیر در حال لمس کردن شکم بز کوهی

اولین کار شیر بعد از شکار دریدن شکم شکار است. این را در تمام کتاب های جانورشناسی می توانید بیابید!

ماده شیر در حال لمس کردن شکم بز کوهی

تا اینجا همه چیز مانند کتابهایی که خوانده ایم پیش می رود. دوستان من نیز در اتومبیل توسط دوربین دوچشمی و فیلمبرداری مشغول تماشای صحنه هستند. و ما این طور تصور می کنیم که شیر در حال خالی کردن محتویات شکم شکار خویش است. که ناگهان یکی از دوستان من فریاد می زند: آن محتویات شکم نیست!

ماده شیر در حال لمس کردن شکم بز کوهی

و اینجا بود که ما متوجه شدیم بز کوهی آفریقایی کشته شده حامله بوده است.

ماده شیر در حال لمس کردن شکم بز کوهی

و حالا در مقابل خود شیری را می بینم که طعمه کشته اش حامله بوده است. در این مواقع شیرها به کار خوردن خود ادامه می دهند البته اگر مشکلی پیش نیاید. و اما از اینجا به بعد بود که ما را به حیرت واداشت... ماده شیر جنین بز کوهی را به آرامی به زمین گذاشت و شروع به بوییدن او کرد.

ماده شیر در حال لمس کردن شکم بز کوهی

زبان بدن برای یک ماده شیر و در موقعیت او بسیار عجیب بود. او از اتفاقی که افتاده بود سخت متحیر و مات و مبهوت بود. به اطراف خود نگاه می کرد تا ببیند آیا کسی برای کمک کردن هست...

ماده شیر در حال لمس کردن شکم بز کوهی

بعد از مدتی ماده شیر به خالی کردن محویات شکم بز کوهی ادامه داد و در تمام مدت اینطور به نظر می رسید که سعی می کند تا حد امکان از جنین دور باشد...

ماده شیر در حال لمس کردن شکم بز کوهی

بعد از مدتی دیگر و در حالی که هنوز هیچ قسمت از بند شکار خود را نخورده است، مجددا توجه اش به سمت جنین می رود و به آرامی او را از زمین بلند می کند.

ماده شیر در حال لمس کردن شکم بز کوهی

او ایستاده است در حالی که جنین بز کوهی در دهانش است و برای مدتی به اطراف نگاه می کند. به همه جهت ها، شاید برای یافتن چیزی... و بعد از چند دقیقه به آرامی به سوی بیشه ای که در نزدیکی شکارش است حرکت می کند.

ماده شیر در حال لمس کردن شکم بز کوهی

او مجددا می ایستد و جنین را به آرامی بر زمین می گذارد. و در تمام مدت با نگاهی هیجان زده و عصبی به اطراف نگاه می کند. سپس با نوک بینی به جنین ضربه می زند و به آرامی او را درست مانند توله هایش از پشت گردن میگیرد و بلند می کند...

ماده شیر در حال لمس کردن شکم بز کوهی

او مجددا به اطرف نگاه می کند و به آهستگی به سمت بیشه می رود... با دقت به سمت بیشه زار پیش می رود جایی که تصمیم دارد جنین را در آنجا بگذارد. چندین بار به جنین ضربه می زند و در تمام مدت با حالتی نگران به اطراف نگاه می کند شاید انتظار کمکی یا خطری را می کشد...

ماده شیر در حال لمس کردن شکم بز کوهی

بعد از چند دقیقه دوباره به سمت لاشه شکاری بر میگردد که هنوز چیزی از آن را نخورده است. کنار او می ایستد و سپس به آرامی همانجا دراز می کشد. شیر ماده به چه چیزی می اندیشد؟ چرا او این چنین عمل کرد؟

شنبه، آبان ۳۰، ۱۳۸۸

مقايسه تلوزيونها

تلویزیون LED در مقایسه با LCD
برخلاف تبلیغات گسترده و افسانه ای که شرکتها برای LED TV ها راه انداختند، تکنولوژی اونها فرق
زیادی با LCD نداره و تفاوت اصلی در نوع نور زمینه Backlight اونها است :
در تلویزیونهای LCD ، نور BackLight با استفاده از 2 تا 16 عدد لامپ CCFL ( لامپ فلوئورسنت کاتد سرد ) تامین میشه
ولی در تلوزیون/مانیتور های LED ، تصویر با LCD ایجاد میشه فقط فرقش اینه که نور زمینه با استفاده از White LED تامین میشه
نتیجه :
1- کنتراست نسبت مستقیم با نور زمینه داره ==> کنتراست LED TV خیلی بیشتر از LCD TV هست
مثال:کنتراست معمول LCD ها بین 10هزار تا 100هزاره ولی برای WLED ها مقادیر 1 تا 3 میلیون کاملا طبیعی است.
البته کنتراست بالاتر همیشه به معنی تصویر بهتر نیست و اغلب هیاهوی تبلیغاتی تعیین کننده ذائقه مشتری محسوب میشه.
2- هردوی LED/LCD رو میشه LCD فرض کرد. البته با تفاوت در کنتراست
3- با توجه به محدودیتهای ساخت، ضخامت LCD بیشتر از نوع مشابه WLED اونه و به همین دلیل LED-TV ها خیلی نازک هستند
البته این مساله، صرفنظر از شیک بودن تلویزیون، مزیت بزرگی محسوب نمیشه.
تلویزیون LCDدر مقایسه با Plasma
1- زمان پاسخدهی : Response Time
به بیان ساده کمترین زمانی که یک پیکسل از خاموش به روشن تغییر حالت میده زمان پاسخدهی می گویند.
این مشخه برای یک تلویزیون ( که همیشه با تصاویر متحرک سر و کار داره ) خیلی مهتر از سایر فاکتورها است.
هر قدر Response Time کمتر باشه، کیفیت تصاویر متحرک بالاتر خواهد شد.
با توجه به ساختار Plasma ، این تلویزیونها ذاتا دارای Response Time بهتری هستند.
در مجموع زمان پاسخ دهی باید کمتر از 5 میلی ثانیه باشه. البته در واقع با دو تکنیک این زمان رو می سنجند که معمولا
به خاطر تبلیغات، با اون روشی اعداد رو اعلام میکنند که بهتر (کمتر) باشه !
2- کنتراست :
در تکنولوژی پلاسما، نور عملا درون هر پیکسل تولید میشه، در نتیجه ذاتا نور بیشتری در مقایسه با LCD داریم
و در نتیجه کنتراست پلاسما معمولا بیشتر از LCD هم رده خودشه.
3- طول عمر و مصرف برق
مصرف برق Plasma حدود 50 درصد بیشتر از LCD هم رده خودشه.
مصرف برق WLED هم کمتر از LCD است ولی من بعید می دونم اونقدر ها باشه که تبلیغ میشه.
بعنوان یک قانون کلی، میتونیم بگیم مصرف بالاتر = طول عمر کمتر ، در نتیجه طول عمر پلاسما اصولا کمتره ( حدود 30 درصد )
البته تلویزیون پلاسما یک صفحه شیشه ای جلوش داره که از نظر ضربه به اون مقاومت خوبی می دهد.
(البته شیشه رو برای منظور دیگه ای استفاده کردند)
4- کیفیت تصویر و رنگ
در مجموع LCD رنگهای بهتر و زنده تری ارائه می کنه.
مشخصه که WLED هم بعنوان یک LCD پیشرفته ، روی رنگهاش کار شده و یقینا بهتر خواهد بود.
تلویزیون پلاسما یه مشکل داره که بعد از خاموش شدن، شبح بعضی از جاهای تصویر که ثابت بودند
روی صفحه می مونه ( مثل لوگوی یک شبکه تلویزیونی ) البته این مساله خیلی مشخص نیست ولی
اگر وسواسی باشید خیلی خوشتون نمیاد.
آخرین وصایا، برای خرید
1- اول بودجه رو مشخص کنید، بعد با توجه به اون تصمیم بگیرید. مدلها و مارک ها اونقدر متنوع هستند که کاملا سردرگم کننده خواهند بود.
2- با توجه به کیفیت+قیمت+خدمات پس از فروش یکی از این شرکتها (توی ایران) مناسبه :
Sony/Sharp/LG/Samsung/Panasonic/X-Vision/Toshiba
3- تلویزیون ها رو همیشه با هم رده خودشون مقایسه کنید، مثلا بعضی ها اصرار دارند که حتما سونی بخرند حتی پایین ترین مدل اون رو. ولی مطمئن باشید که با همون قیمت می تونید LG/Samsung/X-Vision بخرید و از کیفیتش لذت ببرید.
4- در مجموع Sony / Sharp توی LCD بهترین های دنیا هستند و بعد از اونها LG / Samsung شانه به شانه هم حرکت می کنند.
البته X-Vision (ساخت مادیران) هم این روزها مدلهای خوب با قیمت مناسب به بازار داده.
اگر خواستی پلاسما بخری، بالاترین تکتولوژی رو Panasonic داره
5- اگر پولتون بین 1 تا 2 میلیون تومن باشه و می خواهید ال سی دی 40/42 اینچ بخرید، منLG/Samsung/X-Vision رو توصیه می کنم.
6- دقت داشته باشید که تلویزیون 1080p رو نمایش بده و HDMI 1.3 داشته باشه.
7- بعضی از LG/X-Vision ها می تونند از USB فیلم/موزیک/عکس پخش کنند که امکان خوبیه
8- تصمیم رو فقط بر اساس مشخصات فنی+بودجه خودتون بگیرید. البته یک فروشنده ماهر خیلی راحت می تونه تصمیمتون رو عوض کنه !

جمعه، آبان ۲۹، ۱۳۸۸

8دلیل شگفت انگیزبرای گریه نوزادان

1- لطفا این لباس را از تن من خارج کنید!
تنها به خاطر این که هوای بیرون سرد است، نباید کودک را مثل اسکیموها پوشاند. اصولا والدین عادت دارند که نوزادان خود را با وسواس بیش از اندازه از سرما حفظ کنند و این باعث ناراحتی نوزاد می شود. اگر از دمای بدن نوزاد خود مطمئن نیستید بهتر است دست خود را روی شکم یا پشت او قرار دهید تا ازحرارت فیزیکی او مطمئن شوید. همچنین گونه ها و پاها از خنکای مطبوع نوزاد به راحتی خبر می دهد!
2- لطفا کمی با هم سازگار باشید!
نوزادان جملات شما نظیر"چرا زباله ها را سر موقع بیرون نمی گذاری" نمی فهمند. ولی به راحتی تنش و مشاجره والدین را احساس می کنند و این می تواند باعث نگرانی و بی قراری آنها شود.مسلما جر و بحث های گاه و بی گاه بین شما و همسرتان اتفاق می افتد. اما بهتر است لااقل تا زمانی که نوزاد شما هوشیار و بیدار است کمی با آرامی با یکدیگر مشاجره کنید و دعوای اصلی خود را به بعد از خواب او موکول کنید.
3- من مضطرب و پریشان شده ام!
صداهای بیش از اندازه، جابه جایی و حرکت، نور خیره کننده ، حضور در اجتماعات شلوغ مثل مهمانی می تواند آرامش نوزاد را مختل کرده و باعث بی قراری او شود.حتی محصور شدن در بین کوهی از اسباب بازی نیز می تواند به همین نسبت برای نوزاد ایجاد تنش کند. این هوشیاری والدین است که دقیقا مراقب حساسیت نوزاد خود بوده و پی به علت اصلی این بی قراری ببرند. و فضای مطبوع و آرام او را خلق کنند.
4- دلم درد می کنه!
هیچ دلیل روشنی برای ناراحتی های گوارشی نوزادان وجود ندارد و متاسفانه بسیار رایج است. ممکن است نوزاد دچار رفلکس معده باشد یافرمول شیر مصرفی او را دچار این حساسیت کرده است. ممکن است نوزاد مبتلا به یبوست شده و هزاران دلیل گوارشی دیگر. مهمترین کار والدین این است که بعد از هر وعده غذا دادن به نوزاد ، او را وادار کنند که آروغ بزند. برای رفع گاز معده بهتر است که به آرامی شکم نوزاد را ماساژ دهید یا پاهای او را به حالت دوچرخه زدن تکان دهید. اگر کودک از شیر مادر تغذیه می کند، بهتر است درهر وعده غذا تنها از یک پستان مادر شیر بخورد یا اگر با شیشه شیر به او غذا می دهید ، سعی کنید سر شیشه ای که مجاری باریک دارد انتخاب کنید . این کارها باعث می شود که کودک هنگام غذا خوردن هوای کمتری را به درون دستگاه گوارش خود بفرستد.
5- کسی من را نیشگون گرفت!!
اطراف انگشتان دست و پای نوزادان زواید بسیار ظریفی است که ممکن است هنگام زدودن آنها ، نوزاد احساس ناراحتی کند.بنابر این کار باید به دقت و به کمک وسایل مخصوص انجام شود. همچنین در اغلب موارد برچسب لباس نوزاد یا زیپ لباس می تواند کودک را ناراحت کند. حتی کمربند ایمنی کالسکه یا ماشین باعث ساییدگی پوست نوزاد و آزردگی او می شود.
6- من احساس تنهایی می کنم!
از ماههای 6تا 9 نوزاد متوجه جدایی خود از مادر می شود. اما تنها گذاشتن او در اتاق می تواند غیر قابل تحمل باشد و گریه او را به همرا ه داشته باشد. اینکه نوزاد را در فضایی قرار دهید که ضمن کنترل او، به کار خود بپردازید خوب است. اما اگر احساس کردید که همین جدایی نیز برای او سخت است، هر از گاهی به او توجه و محبت کنید. گاهی تنها دیدن شما یا در آغوش گرفتن او برای چند لحظه به او تسکین دهد. ولی اگر به هیچ عنوان حاضر به جدایی نشد ، در هر حال امیدوار باشید که با ورود به 15 ماهگی بهتر با این حقیقت کنار می آید.
7-من گرسنه هستم
ممکن است درست یکساعت بعد از شیر خوردن ناآرامی کند و دقیقا این ناآرامی به خاطر گرسنگی او باشد. این اتفاق اصولا در مراحل رشد نوزاد پیش می آید. مثلا در هفته 2 ، 3 و ماه های 3 و 6 که تقریبا 2 روز ادامه می یابد. اگر از گرسنه بودن او مطمئن نیستید ، او را بلند کنید و چند دقیقه راه بروید ، اگر به خواب رفت یا حداقل آرام شد، به این معناست که گرسنه نیست ولی اگر گریه او همچنان ادامه داشت بهتر است به او شیر بدهید.
8- من از دیدن این فضای تکراری خسته شدم!
ماندن بیش از اندازه در یک وضعیت ثابت مثل قرار گرفتن روی صندلی و یا گوشه از یک اتاق می تواند سبب خستگی و کسالت نوزاد شود. بنابر این بد نیست که کمی او را حرکت دهید. فضای متنوعی را برای او خلق کنید یا هر از گاهی او را به پارک ببرید. اگر به قدری پر مشغله هستید که فرصت این کار را ندارید لااقل با او صحبت کنید.
نوزادان بسیار اجتماعی هستند. آنها از بودن در کنار شما، دیدن شما، گوش دادن به شما و آموختن از شما لذت می برند.

جمعه، آبان ۲۲، ۱۳۸۸

چرخه پول

ماه آپریل است،
درکنار یکی از سواحل دریای سیاه ٬ باران می بارد، و شهر
کوچک همانند صحرا خالی بنظر می رسد. درست هنگامی است که همه در یک
بدهکاری بسر می برند و هر کدام برمبنای اعتبارشان زندگی را می‌گذرانند.
ناگهان، یک مرد بسیار ثروتمندی وارد شهر می شود.
او وارد تنها هتلی که در
این ساحل است می شود، اسکناس 100 یوروئی را روی پیشخوان هتل میگذارد و
برای بازدید اتاق هتل و انتخاب آن به طبقه بالا می رود
صاحب هتل اسکناس 100 یوروئی را برمی‌دارد و در این فاصله می رود و بدهی
خودش را به قصاب می‌پردازد. قصاب اسکناس 100 یوروئی را برمی دارد و با
عجله به مزرعه پرورش خوک می رود و بدهی خود را به صاحب مزرعه می پردازد
مزرعه دار، اسکناس 100 یوروئی را با شتاب برای پرداخت بدهی اش به تامین
کننده خوراک دام می‌دهد. تامین کننده خوراک دام برای پرداخت بدهی خود،
اسکناس 100 یوروئی را با شتاب به تعمیركار شهر که به او بدهکار بود
می‌برد. او در این اوضاع خراب اقتصادی به اعتبار مزرعه دار «خدمتش» را
انجام داده بود تا پولش را بعداً دریافت کند
تعمیركار ٬ اسکناس را با شتاب به هتل می آورد زیرا او زمانی كه تازه به
این شهر آمده بود و پولی نداشت، به اعتباراتاقی کرایه کرده بود تا بعدا
پولش را بپردازد.حالا هتلدار اسکناس را در دست داشت
در این هنگام توریست ثروتمند پس از بازدید اتاق های هتل برمی‌گردد و
اسکناس 100 یوروئی خود را برمی‌دارد و می گوید: از اتاق ها خوشش نیامد و
شهر را ترک می کند
در این پروسه هیچکس صاحب پول نشده است ولی بهر حال همه شهروندان در این
لحظه، بدهی به یكدیگر ندارند. همه بدهی هایشان را پرداخته اند و با
انتظارخوشبینانه ای، به آینده نگاه می کنند

همه چیز در مورد نشان "فروهر"

از آنجایی که هر کشور و ملتی نشانه و سمبلی ویژه از خود دارند ایرانیان یکی از کهن ترین مردمانی هستند که سمبلی بسیار شگفت انگیز و سراسر از دانش و فرهنگ و خرد از خود به جای گذاشته اند که با اندوه فراوان بسیاری از ما ایرانیان از آن نا آگاه هستیم . این نشان " فره وشی" یا " فروهر" نام دارد که قدمت آن بیش از 4000 سال تخمین زده شده است . تاریخچه فره وشی یافروهر به پیش از زایش زرتشت این پیر و فیلسوف خرد و فرهنگ و دانش جهان باز میگردد . سنگ نگاره های شاهنشاهان هخامنشی در کاخ های پرسپولیس و سنگ نگاره های شاهنشاهان ساسانی همه حکایت از آن دارد . نکته بسیار شگفت انگیز این نشان ملی ما ایرانیان آن است که تک تک این نشان دارای مفهوم دانشی نهفته است . اینک به تشریح این نشان ملی می پردازیم.
1 - قرار دادن چهره یک پیرمرد سالخورده در این نگاره اشاره به شخص نیکوکاری و یکتا پرستی دارد که رفتار و ظاهر مرتب وپسندیده اش سرمشق و الگوی دیگر مردمان بوده است و دیگران تجربیات وی را ارج می نهادند.
2 - دست راست نگاره به سوی آسمان دراز شده است که این اشاره به ستایش "دادار هستی اهورامزدا " خدای ایرانیان باستان دارد که زرتشت در 4000 سال پیش آنرا به جهان هدیه نمود .
3 - چنبره ای ( حلقه ای ) دردست چپ نگاره وجود دارد که نشان از عهد و پیمانی است که بین انسان و اهورامزدا بسته میشود و انسان باید خدای واحد را ستایش کند و همیشه در همه امور وی را ناظر بر کارهای خود بداند . مورخین حلقه های ازدواجی که بین جوانان رد و بدل می شود را برگرفته شده از همین چنبره میدانند و آنرا یک سنت ایرانی میدانند که به جهان صادر شده است . زیرا زن و شوهر نیز با دادن چنبره ( حلقه ) به یکدیگر پیمانی را با هم امضا نموده اند که همیشه به یکدیگر وفادار بمانند.
4 - بالهای کشیده شده در دو طرف نگاره اشاره به تندیس پرواز به سوی پیشرفت و ترقی در میان انسانهاست و در نهایت امر رسیدن به اهورامزدا دادار هستی خدای واحد ایرانیان است.
5 - سه قسمتی که روی بالها به صورت طبقه بندی شده قرار گرفته است اشاره به سه دستور جاودانه پیر خرد و دانش جهان "اشو زرتشت" دارد . که بی شک میتوان گفت تا میلیون سال دیگر تا جهان در جهان باقی باشد این سه فرمان پابرجاست و همیشه الگو و راهنمای مردمان جهان است. این سه فرمان که روی بالهای فروهر نقش بسته شده همان کردار نیک - گفتار نیک - پندار نیک ایرانیان است .
6 - در میان کمر پیرمرد ایرانی یک چنبره ( حلقه ) بزرگ قرار گرفته شده است که اشاره به " دایره روزگار" و جهان هستی دارد که انسان در این میان قرار گرفته است و مردمان موظف شده اند در میان این چنبره روزگار روشی را برای زندگی برگزینند که پس از مرگ روحشان شاد و قرین رحمت و آمرزش الهی قرار بگیرد .
7 - دو رشته از چنبره ( حلقه ) به پایین آویزان شده است که نشان از دو عنصر باستانی ایران دارد. یکی سوی راست و دیگری سوی چپ . نخست " سپنته مینو" که همان نیروی الهی اهورامزدا است و دیگری "انگره مینو" که نشان از نیروی شر و اهریمنی است . انسان در میان دو نیروی خیر و شر قرار گرفته است که با کوچکترین لرزشی به تباهی کشیده می شود و نابود خواهد شد . پس اگر از کردار نیک - گفتار نیک - پندار نیک پیروی کند همیشه نیروی سپنته مینو در کنار وی خواهد بود و او به کمال خواهد رسید و هم در این دنیا نیک زندگی خواهد کرد و هم در دنیای پسین روحش شاد و آمرزیده خواهد بود.
8 - انتهای لباس پیرمرد سالخورده باستانی ایران که قدمتی بیش از 4000 سال دارد به صورت سه طبقه بنا گذاشته شده است که اشاره به کردار نیک - گفتار نیک - پندار نیک دارد . پس تنها و زیباترین راه و روش نیک زندگی کردن و به کمال رسیدن از دید اشو زرتشت همین سه فرمان است. که دیده می شود امروز جهان تنها راه و روش انسان بودن را که همان پندارهای زرتشت بوده است را برای خود برگزیده است و خرافات و عقاید پوچ را به دور ریخته است .
این تنها گوشه ای از آثار نیاکان گرامی ماست که امروز وظیفه ماست از آن پاسداری کنیم.

شناسایی برنج مرغوب شمال و طرز پخت آسان

برنج منطقه گیلان به سه دسته اصلی تقسیم می شوند:
• دسته اول - برنج های نوع گرم
این نوع از برنج دارای کیفیت بسیار بالا بوده و از نظر کمی در واحد سطح کم بازده می باشد.
با اسامی هاشمی – علی کاظمی – گرم مولایی – حسن سرا – صدری – دم سیاه ... معرفی شده اند.
• دسته دوم - برنج های نوع سرد
از نظر کیفی پائین تر از نوع گرم بوده ولی از نظر کمی بالاتر از آن
با نام های بی نام – فشتال – طارم رمضانی ... شناخته شده اند.
• دسته سوم – برنح های پر محصول
این نوع برنج در استان گیلان با استقبال مواجه نشد ولی می توان آن را در زمره برنج های نوع سرد تلقی کرد. بازدهی بسیار بالا و مقاومت در مقابل آفات، از مزیت های این نوع برنج بوده ولی از نظر کیفیت پخت ، و مزه بسیار پائین می باشد.
با نام های خزر و ندا نیز معرفی گردیده اند.
برنج های درجه یک از نوع گرم دارای خواص زیر می باشد:
o طول حدود 1 سانتیمتر
o رنگ روشن و بدون رگه های طولی و عرضی
o از نظر ابعادی همگی دارای طول یکسانی می باشند و نشان می دهد که با نوع دیگری از محصول قاطی نشده است!
o بوی خاص برنج شمال به وضوع استشمام شود، برای برنج های تازه تا عمر 4 ماه(منظور 4 ماه از پس از برداشت محصول می باشدیعنی برنج خریداری شده در آذر ماه). و برنج های قدیمی تر پس از دمیدن بخارات دهان بروی یک مشت برنج بوی مطبوع و منحصر به فرد برنج گیلان به مشامتان برسد.
نکات مهم در پخت برنج
• دم پخت (کته)
با توجه به اینکه برنج تازه (با عمر کمتر از 4 ماه) دارای رطوبت بالا بوده و هنوز استخوان بندی لازم را ندارد بنابراین جهت پخت دقت فراوانی لازم است.
جهت شستن برنج در داخل قابلمه با آب ولرم و یا سرد فقط دوبار آب کشی گردد. در هنگام شتشو اصلا عجله نکنید و با ملاطفت و مهربانی با برنج رفتار کنید که در غیر اینصورت برنج ها ممکن است از کمر دو نیم شوند.
آب داخل قابلمه حاوی برنج فقط 2 بند انگشت، نه بیشتر باشد و پس از اضافه کردن نمک به مدت یک ساعت از قابلمه فاصله بگیرید.
حال با یک قاشق چوبی با آرامش تمام با 2 یا 3 حرکت برنج را زیر و رو کنیدو روی اجاق گذاشته و با شعله تقریبا زیاد برنج را بجوشانید. همینکه آب داخل قابلمه خشک گردید سریعا شعله را کم کرده و اجازه دهید برنج دم بکشد.
در انتها،در صورتیکه ته دیگ توپ بخواهید،می توانید برای کمتر از 3 دقیقه، شعله را زیاد کنید.
• برنج آبکش
تقریبا همان مراحل پخت کته رو داره با این تفاوت که آب مورد نیاز تقریبا به اندازه انگشت اشاره بالاتر از سطح برنج باشد. راستی یادتون نره بعد از کم شدن سطح آب با توجه به حجیم شدن برنج حتما آب به آن اضافه کنید و سپس اجاق را روشن کنید.
با توجه به اینکه برنج آبکشی خواهد شد، رنگ ته دیگ را به هر روشی که مایل بودید تغییر دهید و یا ته دیگ سیب زمینی ، نان لواش ، یا تکه های کدو تنبل و ... داشته باشید.
توضیحات بالا در پخت برنج های تازه و با عمر کمتر از 4 ماه می باشد.
برنج های قدیمی تر برای آشپزهای مبتدی بسیار مناسب بوده و در صورت اشتباه در پخت همچنان پلوی خوبی خواهید داشت.
در پختن این برنج ها فقط علاوه بر نیاز به آب بیشتر، زمان خیساندن برنج بالا و شعله زیاد نیز لازم است.همانگونه که قبلا نوشتم برنج استخوانبندی خوبی داشته و بیشتر رطوبت خود را از دست داده است.

یکشنبه، آبان ۱۷، ۱۳۸۸

خودتان را بشناسيد

ابتدا مطمئن شوید به اندازه کافی وقت دارید و می توانید فکرتان را متمرکز نمائید.
برای انجام این آزمون باید تصویر موقعیتهای گفته شده را به ذهن بیاورید و خود را در آن موقعیت قرار دهید. ابتدا با جنگل شروع می ‌کنیم.
.جنگل
خود را دریک جنگل مجسّم کنید و به سوالات زیر پاسخ دهید:
آیا جنگلی که در آن هستید تاریک است یا روشن؟
الف) من خود را در جنگلی در روشنایی روز می ‌بینم.
ب) من خود را در جنگلی در شب می ‌بینم.
پ) من خود را در جنگلی در هنگام غروب،یا طلوع خورشید می ‌بینم. نه کاملاً تاریک و نه کاملاً روشن.
آیا راهی در میان جنگل وجود دارد؟
الف)بله
ب) نه
.فنجان
حال از شما می ‌خواهیم که به میان جنگل بروید.
فنجانی را می ‌بینید. چه شکلی است؟
الف) فنجان به نظر من با ارزش می ‌آید.
ب) فنجان به نظر من ارزش چندانی ندارد.
با آن چکار می ‌کنید؟
الف) رهایش می ‌کنم و از کنارش می ‌گذرم.
ب) ار زمین برمی ‌دارمش و سپس دوباره به زمین می ‌اندازمش.
پ) از آن استفاده می ‌کنم و سپس آن را همانجا رها می ‌کنم.
ت) بر می ‌دارمش و با خودم می ‌برم.
.آب
به راهپیمایی در جنگل ادامه می ‌دهید تا به آبی می ‌رسید.
آبی که می ‌بینید چه شکلی است؟
الف) گودالی است که آب باران در آن جمع شده است.
ب) برکه
پ) رود کوچک
ت) رودخانه
ث) دریاچه
ج) اقیانوس
آیا آبی که می ‌بینید جریان دارد؟
الف) بله (تند)
ب) بله (کند)
پ) نه (آرام و بی‌جنب‌وجوش)
ت) نه (کاملاً راکد)
آب چه عمقی دارد؟
الف) خیلی کم
ب) می ‌توانم در آن بایستم
پ) از قد من بیشتر است.
ت) خیلی عمیق است.
باید از آب عبور کنید. چگونه این کار را می ‌کنید؟
الف) پیاده به آب می ‌زنم یا شنا می ‌کنم.
ب) آن را دور می ‌زنم.
پ) از روی پل رد می ‌شوم.
ت) از قایق یا کشتی استفاده می ‌کنم.
.خرس
به راهتان در جنگل ادامه می ‌دهید که ناگهان با خرسی مواجه می ‌شوید.
چه نوع خرسی است؟
الف) یک خرس کوچولوی خوشگل
پ) یک خرس بزرگ و واقعی
آن خرس چکار می ‌کند؟ (نزدیکترین گزینه را انتخاب کنید.)
الف) خرس متوجه من نشده است.
ب) خرس متوجه من شده و دارد با خودش بازیهای قشنگی می ‌کند.
پ) خرس متوجه من شده ولی با من کاری ندارد و سرگرم کار خودش است.
ت) خرس متوجه من شده و به نحو تهدیدآمیز و ترسناکی به من نگاه می ‌کند.
ث) هیچکدام … صاف دارد به طرف من می ‌آید.
شما باید به راهتان ادامه دهید. با آن خرس چکار می ‌کنید؟
الف) کار خاصی نمی ‌کنم. خیلی کوچولو وخوشگل است و به فکر این هستم که آن را بغل کنم و همراه خود ببرم.
ب) به آن توجهی نمی ‌کنم و راهم را ادامه می ‌دهم.
پ) قبل از آن که مرا ببیند از آنجا دور می ‌شوم.
ت) بالای درخت می ‌روم یا پنهان می ‌شوم.
ث) می ‌ایستم و با آن مقابله می ‌کنم. من پیروز خواهم شد.
ج) می ‌ایستم و مقابله می ‌کنم. کمی زخمی می ‌شوم.
چ) هیچکدام از این گزینه‌ها به انتخاب من نزدیک نیست.
.ساحل
به راهتان ادامه می ‌دهید تا به ساحلی می ‌رسید.
چند نفر آدم در آنجا می ‌بینید؟
الف) صدها و شاید هزاران نفر.
ب) ۲۰ تا ۱۰۰ نفر
پ) یکیا دو نفر
ت) هیچکس
فاصله شما از آنها چقدر است؟
الف) آنقدر نزدیکند که می ‌توان با آنها صحبت کرد.
ب) آنقدر نزدیک نیستند که بتوان با آنها صحبت کرد.
پ) یا خیلی دورند ویا هیچکس در ساحل نیست.
جنگل و مسیر
جنگل نماد «زندگی» شماست و این که شما چگونه به آن نگاه می ‌کنید. اگر شما گزینه «جنگل در روشنایی روز» را انتخاب کرده‌اید، این قویاً نشانگر این است که به طور کلی آدم شادی هستید. هر چه نور بیشتری در جنگل ببینید به معنی این است که زندگی شما از محتوای بیشتری برخوردار است. چنانچه شما گزینه «جنگل در شب» را انتخاب کرده‌اید، بدین معنی است که چیز عمده‌ای در زندگی شما وجود دارد که می ‌خواهید آن را تغییر دهید یا از آن ناراضی هستید. این انتخاب همچنین بیانگر این است که شما به دلایلی تحت فشار استرس قرار دارید. اگر گزینه «جنگل نه کاملاً تاریک و نه کاملاً روشن» را انتخاب کرده‌اید، نشانگر چیزی بین دو حالت فوق است. یعنی این که یکی دو چیز در زندگی شما وجود دارد که مایلید آن را تغییر دهید.
اگر راهی در جنگل دیده‌اید بدین معنی است که هنوز در زندگی خود به طور کامل جا نیافتاده‌اید. جوانترها معمولاً چنین راهی را می ‌بینند. چرا چنین است؟ راه، نماد جایی است که به سوی آن در حرکتید. کسانی که هنوز راه مشخصی را در زندگی خود پیدا نکرده‌اند به احتمال زیاد راهی را در جنگل می ‌بینند. و از طرف دیگر، کسانی که راه زندگی خود را یافته‌اند(معمولاً افراد مسن‌تر) احتمال کمتری دارد که راهی در بین جنگل ببینند.
فنجان = ثروت
فنجان نماد «ثروت» و رهیافت شما به آن است. این سوال به شما این شانس را می ‌دهد که هر نوع فنجانی را ببینید. در واقع، این سوال به شما فرصت می ‌دهد تا به خودتان پاداش بدهید. اگر فنجان باارزشی را دیده‌اید در این صورت چیزی که برایتان باارزش است را به خودتان پاداش داده‌اید. و اگر فنجانی که دیده‌اید ارزش چندانی نداشته، یعنی هنگامی که فرصتی پیش آمده به خودتان پاداش نداده‌اید.
اگر فنجان را رها کرده‌اید، یعنی به شما شانس داده شده که پاداشی بگیرید ولی شما آن را پشت سر گذاشته‌اید. این بدان معنی است که یا ثروت برای شما ارزش محسوب نمی ‌شود و یا اینکه فکر می ‌کنید «ثروت»، چیزی است که باید برای به دست آوردنش کار و تلاش کنید.
اگر فنجان را از زمین برداشته ودوباره به زمین انداخته‌اید، بدان معنی است که شانس پاداش گرفتن به شما داده شده است، شما هم به قدر کافی کنجکاو بوده‌اید که فنجان را از زمین برداشته‌اید، ولی آن را پشتeسرگذاشته‌اید. یا ثروت برای شما ارزش eواقعی محسوب نمی ‌شود و یا فکر می ‌کنید «ثروت» چیزی است که باید برای بهe دست آوردنش کار و تلاش کرد.
اگر از فنجان استفاده کرده و سپس آن را همانجا رها کرده‌اید، بدین معنی است که شانس پاداش گرفتن به شما داده شده و شما یک استفاده فوری برای آن پیدا کرده‌اید و فوراً آن را به کار بسته‌اید. بسیاری از مردم یک فنجان چای یا قهوه می ‌بینند و آن را می ‌نوشند. شما هم چنین بوده‌اید؟ شما شانس پاداش گرفتن را پشت سر گذاشت‌اید و یک استفاده عملی برای فنجان یافته‌اید. رهیافت شما به سوی پاداش، «اینجا و اکنون» بوده است.
اگر فنجان را برداشته و با خود برده‌اید، احتمالاً فنجانی را دیده‌اید که به نوعی برایتان باارزش بوده است. یعنی شما شانس پاداش دادن سریع به خودتان را پیدا کرده‌اید و از آن استفاده نموده‌اید.
آب = رابطه جنسی
آب، برای همه و به ویژه برای خانمها، نماد رابطه جنسی است. عمق و سرعت جریان آبی که دیده‌اید نشانگر طرز فکر و تمایل شما در این زمینه است.
سرعت جریان آبی که دیده‌اید بیانگر میزان میل جنسی در شماست. هر چند که این میزان لزوماً آنچه مورد نیاز شماست نیست. هر چه سرعت جریان آب کمتر باشد نشانگر میل جنسی کمتر و هر چه بیشتر باشد نشانگر میل جنسی بیشتر است. عمق آب نیز بیانگر نحوه نگرش شما به رابطه جنسی و آنچه از آن می ‌خواهید است.
سهولت رد شدن از آب، نشانگر طرز تفکر و رهیافت شما به مسائل جنسی است. هر چه راحتتر از آب رد شوید، یعنی رهیافت و رویکرد شما به روابط جنسی، راحتتر و آزادانه‌تر است.
خرس= استرس
خرس، نماد مشکلات و چگونگی برخورد شما با آنهاست. اگر خرس کوچولوی خوشگلی را دیده‌ باشید نشانگر این است که زندگی شما خالی از استرس است و شما به راحتی از کنار مشکلات می ‌گذرید. همچنین نشانگر این است که شما از زندگی‌تان لذت می ‌برد.
امّا چنانچه خرس واقعی و بزرگی را دیده باشید، حال امکان مواجه شدن با یک مشکل واقعی برایتان فراهم شده است. کسانی که به طور دائم تحت فشارهای استرس قرار دارند، خرسهای بزرگتر و خطرناکتری را می ‌بینند.
چه شما خرس را نادیده بگیرید و چه خرس شما را، هر دو نشانگر این است که چگونه به استرس و مشکلات هنگامی که برایتان پیش می ‌آید، می ‌نگرید.
اگر خرس شما را ندیده است و یا آن که دیده ولی سرگرم بازیهای قشنگ با خودش است، بدین معنی است که شما مشکلات واقعی چندانی در زندگی ندارید. شما تحت استرس و نگرانیهای روزمره نیستید. به شما فرصت داده شد تا مشکلی را ببینید ولی این فرصت را از دست دادید! اصلاً چیز بدی نیست.
اگر خرس شما را دیده ولی با شما کاری نداشته و سرگرم کار خودش بوده است، این بدان معنی است که با وجودی که مشکلات متداول در زندگی شما وجود دارد، ولی شما از نظر سطح استرس یا نگرانی، در شرایط ناسالمی قرار ندارید.
و بالاخره اگر خرس متوجه شما شده و به نحو تهدیدآمیز و ترسناکی به شما نگاه می ‌کرده است، یعنی شما نیاز به مرخصی دارید! شما تحت eفشارهای شدید استرس و نگرانی هستید و این می ‌تواند شرایط ناسالمی را برای شماe به وجود آورد.
نحوه عبور از خرس و ادامه دادن راه، نشانگر این است که شما با مشکلات چگونه برخورد می ‌کنید و چگونه به حل آنها می ‌پردازید. اگر پاسخ شما این بوده که به فکر بغل کردن خرس و همراه بردن آن بوده‌اید، در این صورت رویکرد شما با سایر مردم بسیار متفاوت است. اغلب مردم تحت استرس بسیار بیشتری از شما قرار دارند.
ساحل = ارتباط با مردم
ساحل، نماد چگونگی ارتباط شما با افرادی که پیرامونتان قرار دارند است. تعداد افرادی که در ساحل دیده‌اید، مستقیماً به تعداد افرادی که مایلند دوروبرتان باشند ارتباط دارد. افراد اجتماعی و معاشرتی در کنار عدّه زیادی از مردم احساس راحتی می ‌کنند. این گونه افراد، ساحل را مملو از جمعیت می ‌بینند. در طرف مقابل، کسانی که هیچکس را در ساحل ندیده‌اند آنهایی هستند که از تنها بودن با خودشان احساس آرامش و راحتی می ‌کنند. احساس تنهایی برای آنها مفهومی ندارد و می ‌توانند مدّت زمانی طولانی با خودشان به سر برند.
اگر شما صدها نفر را در ساحل دیده باشید یعنی از بودن در مکانهای شلوغ و پرجمعیت احساس ناراحتی نمی ‌کنید. در حالی که اگر یک یا دو نفر را در ساحل دیده باشید، بدان معنی است که شما فردی هستید که نمی ‌خواهد زمان زیادی را در مکانهای شلوغ بگذراند و ترجیح می ‌دهد با یک نفر یا دونفر صحبت کند.
البته این به معنی آن نیست که شما آدمی اجتماعی نیستید. بلکه نشانگر این است که بیشتر تمایل به محیطهای آرام و کم جمعیت دارید. اغلب مردم، ساحل را با یک یا دو نفر می ‌بینند.
فاصله مردمی که در ساحل هستند با شما، نماد چگونگی ارتباط شما با افرادی است که پیرامونتان قرار دارند. اگر مردم آنقدر نزدیک بوده‌اند که امکان صحبت کردن با آنها فراهم بود، یعنی شما در بیشتر مواقع مایل به ارتباط برقرار کردن با دیگران هستید.
اگر مردم آنقدر دور بوده‌اند که امکان صحبت با آنها نبوده، بدان معنی است که شما در اکثر اوقات نیازی به برقراری ارتباط با دیگران ندارید، اما دلتان می ‌خواهد کسانی را پیرامون خود داشته باشید.
و بالاخره اگر مردم خیلی دور بوده‌اند یعنی شما در اکثر مواقع نیازی به برقراری ارتباط با دیگران ندارید و از تنها بودن با خودتان راضی هستید.