دوشنبه، آذر ۳۰، ۱۳۸۸

فن آوری هایی که بزودی دلمان برایشان تنگ خواهد شد

پیشرفت روز افزون فن آوری های مختلف شاید در نگاه اول باعث ارتقا روش زندگی و هرچه ساده تر شدن استفاده از امکانات مختلف شود اما شاید تغییر و پیشرفت همیشه هم دلپذیر نباشد.در این مقاله به بررسی فن آوری هایی می پردازیم که به احتمال زیاد دوام چندانی در سال های آینده نخواهند داشت اما کمتر کسی پیدا می شود که دلش برای این گجت های دوست داشتنی تنگ نشود.

پخش کننده های mp3 :

مطمئناً در آینده نیز دستگاه های قابل حملی که فایل های mp3 را پخش کنند وجود خواهند داشت اما ظرف یکی دو سال همه آنها گوشی های موبایل خواهند بود . حتی فروش خیره کننده آی پاد اپل هم کم کم رو به سراشیبی قرار گرفته و با توجه به موفقیت های آیفون کنار گذاشتن ساخت آن توسط اپل چندان دور نخواهد بود.

اما فکر کنید گوش دادن به آهنگ ساسی مانکن در مترو یا هنگام دویدن در حالی که ترس زمین خوردن گوشی 700 هزار تومانی تان را دارید آنچنان جالب نیست نه ؟


درایو های نوری :

تصور کنید که قصد نصب یک برنامه خاص را روی چندین کامپیوتر دارید.مطمئناً اینکه این برنامه را روی یک فلش درایو داشته باشید و به ترتیب از روی آن برنامه را روی دستگاه ها نصب کنید سریع و بی دردسر خواهد بود .اما در همین حین کافی است یکی از ویروس های اتوران ( که انصافاً پدر آدم را در میآورد ) روی فلش درایو تان باشد تا خیلی شیک کل شبکه و شرکتان را به ویروس بدهید ! اینجاست که یاد زمانی می افتید که کل برنامه هایتان را روی یک dvd جمع کرده و همیشه با خیال راحت آرشیویتان را از روی آن نصب می کردید.

بدتر اینکه روزی که dvd فیلم پدرخوانده را برای مرور خاطرات قدیمی از آرشیوتان بیرون می کشید خبری از درایو dvd روی لپ تاپتان نیست !


موس ها :

امسال فکر جالبی به ذهن سازندگان کامپیوتر و همچنین مایکروسافتی ها ( با ویندوز 7 ) رسید.این دوستان نابغه ناگهان به این نتیجه رسیدند که ملت ترجیح می دهند برخلاف 25 سال اخیر به جای استفاده از موس یا تاچ پد لپ تاپیشان روی میز ، دستشان را چندین سانتیمتر بلند کنند و با انگشتانشان روی صفحه مانیتور دستور بدهند !

البته مقصر اصلی در این مورد بدون شک آیفون است که در 2 سال اخیر کلمه MultiTouch را دیوانه وار در برنامه همه شرکت ها گنجانده است بدون توجه به این نکته که بین موبایل کوچکی که در دست شماست با مانیتور 17 اینچی که روی میزتان است رابطه ای در حد گلابی با چاه نفت وجود دارد !

در این بین کاربر ها می مانند و دلتنگیشان برای موشواره ها !!!


موبایل های احمق ! :

موبایل شما یک دوربین است ،. یک گیرنده GPS است.قطب نماست، فرمانگیر صوتی دارد. پیش بینی کننده وضع هواست ، ماشین حساب است . پخش کننده موزیک دارد. دستگاه بازی قابل حمل است.مدیریت ایمیل دارد. مرورگر اینترنت و مسنجر است ، برنامه توییتر فیس بوک ، کتابخوان دارد و به زودی به یک آبمیوه گیر و چمن زن هم مجهز می شود.در واقع می توان گفت سخت ترین کار با این دستگاه ها برقراری تماس تلفنی است !


دوربین های دیجیتال :

درست مثل سرنوشت پخش کننده های MP3 ، به زودی دوربین های دیجیتال هم به وسیله گوشی های موبایل محو خواهند شد . این درست که روز به روز این دوربین ها پیشرفت می کنند و با امکانت بیشتر اندازه کوچکتری پیدا می کنند ، اما وقتی می توان همان کار را با موبایل دوربین دار انجام داد چه احتیاجی به حمل دو دستگاه است ؟

این وسط این موضوع که دوربین موبایل ها با همه پیشرفتشان هنوز هم با کمی تاریک شدن هوا به سمت باقالی ها عکس می گیرند و از شکار صحنه های سریع عاجزند هم اصلاً مهم نیست !


ویندوز :

غیر از هنگ کردن های پی در پی ، ارور های عجیب و غریب ، کند شدن تدریجی سیستم ، نیاز سخت افزاری بالا و قیمت های نجومی ، چرا نباید ویندوز را دوست داشت ؟

در ماه های اخیر که کم کم صدای سیستم عامل های آنلاین ، Cloud Computing و حتی شایعه حذف ویندوز از برنامه های مایکروسافت بگوش می رسد ، باید منصفانه به خدماتی که ویندوز در این 20 سال انجام داده است فکر کرد و بدور از تعصب و تن دادن به جو ضد مایکروسافتی به این سوال جواب داد که واقعاً چند نفر حاضرند لپ تاپی که رویش ویندوز نصب نیست بخرند ؟



باجه های تلفن :

تمام طرفداران فیلم های ترسناک موقعیت زیر را می شناسند :

در هیجان انگیز ترین صحنه فیلم ، ناگهان سیگنال موبایل ها قطع شده و خبری از آنتن نیست ، یا اگر هم باشد باطری گوشی تمام می شود !

در این مواقع آدم به این فکر می افتد که چقدر خوب بود دستگاهی اختراع می شد که با چیزی مثل پول خرد کار می کرد و با نصب آن در همه خیابان ها می شد تماس تلفنی برقرار کرد !

جدای از شوخی تلفن های عمومی این روز ها منتظر باز نشستگی همیشگی هستند و نکته جالب اینجاست که حداقل در آن ور آب جای خود را به پخش کننده های اینترنت بی سیم می دهند ، اما در ایران احتمالاً به مراکز فروش ذرت مکزیکی تبدیل می شوند !


پکیج های فیلم :

به عنوان یک علاقه مند سینما ، همیشه از دیدن dvd های اورجینال با آن جعبه های شیک و سی دی های اضافه با پشته صحنه و سایر مخلفات ، و جمع کردن این پکیج ها به عنوان کلکسیون لذت بردم.اما با وجود اینرنت پر سرعت ( به خصوص در ایران ! ) و امکان دانلود همه جور فیلم و سریال حتی در زمان پخش ، آینده روشنی در انتظار این پکیج ها نخواهد بود و از این به بعد آرشیو فیلم ها نه در این جعبه های شیک و در داخل هارد های اکسترنال جمع خواهند شد .


ادب ، صمیمیت و خصوصیات انسانی :

مشکل بزرگی در زندگیتان به وجود آمده است.احتیاج زیادی به درد دل و مشورت با یک دوست صمیمی دارید.در حالی که در یک کافی شاپ رومانتیک نشسته اید با تمام وجود مشغول تشریح احساس و مشکلات اخیرتان با کسی که فکر می کنید حامی شما در این مواقع است هستید .در همین حین گوشی موبایل دوستتان با صدای سگ ، گربه ، شغال خیس یا صدای کارخرابی بچه خبر از رسیدن پیغام جدید می دهد و دوستتان در حالی که مشغول تکان دادن سرش به معنی گوش دادن به شماست شروع به خواندن پیغام رسیده می کند در حالی که شما مطمئنید اگر در آن لحظه فحش ناموسی هم به او بدهید حرف شما را تایید می کند.

کم شدن فاصله ها با تکنولوژی های مخابراتی جدید هرچند باعث شده است که هیچ وقت از کسی بی خبر نباشید اما واقعاً بعضی مواقع لازم است که توجهتان به کسی که بطور واقعی و نه مجازی کنارتان است باشد .

اصطلاحات عکاسی در دوربین های فیلم برداری و دیجیتال

ساختار دوربين ها Camera System
مبدل اي.دي AD Convert


حس‌گر‌ها در واقع شامل دسته پیکسل‌‌ها و دیودهای نوری‌ هستند که انرژی فوتون‌های دریافتی را به بار الکتریکی تبدیل می‌کنند. سپس، این بارهای الکتریکی به ولتاژ تبدیل می‌شوند. ولتاژ حاصله نیز تا اندازه‌ای تقویت می‌شود که بتوان آن را با استفاده از مبدل آنالوگ به دیجیتال (ADC) پردازش کرد. مبدلADC ، ولتاژهای آنالوگ پیکسل‌ها را در سطوح پراکنده‌‌ی درخشانی طبقه‌بندی کرده، هر سطح را به صورت سیستم باینری صفر و یک نام‌گذاری می‌کند. ADC یک بیتی می‌تواند ارزش‌ پیکسل‌ها را به صورت سیاه (0) یا سفید (1) دسته بندی کند. مبدل ADC دو بیتی نیز می‌تواند این پیکسل‌ها را در چهار دسته (2^2) طبقه‌بندی نماید: سیاه (00)، سفید (11)، و دو سطح بین (01 و 10). تعداد زیادی از کاربران دوربین‌های دیجیتال با مبدل‌های 8 بیتی ADC کار می‌کنند.



مبدل 8 بیتی آنالوگ به دیجیتال (ADC) ولتاژهای آنالوگ را در 256 سطح پراکنده دسته‌بندی می‌کند که با سیستم باینری متشکل از صفرها و یک‌ها نام‌گذاری می‌شوند.



کوچک‌ترین بیت (رزولوشن) را محدوده دینامیکی (دقت) حس‌گر تعیین می‌کند. اگر محدوده دینامیکی حس‌گر مثلا 1000:1 باشد، مبدل ADC باید حداقل 10 بیت باشد تا به این ترتیب، اطلاعات حفظ شده، از بین نروند. به طور کلی یک مبدل 10 بیتی بسیار عالی است. مبدل‌های 12 یا 14 بیتی ADC نیز به غیر از نویز هیچ‌گونه اطلاعات و جزییات رنگی اضافی را ایجاد نمی‌کنند. هر چند در عمل ممکن است این طور به نظر برسد که 12 بیتی بودن می‌تواند در نهایت به خطای مبدل ADC بیانجامد. این احتمال نیز وجود دارد که بیت‌های بیش‌تر برای کم‌ کردن پدیده پوستریزاسیون یا دسته‌بندی موثر واقع شود.

دوربین‌های دیجیتال به حس‌گرهایی با محدوده دینامیکی بزرگ‌تر مجهز هستند و از مبدل‌های 10 یا 12 بیتی ADC بهره می‌برند. عموما این دوربین‌ها به شما امکان می‌دهند 10 یا 12 بیت اطلاعات را بر روی هر پیکسل و در فرمت RAW ذخیره کنید،‌ چرا که فرمت JPEG تنها می‌تواند 8 بیت اطلاعات را در هر کانال نگه‌ دارد.

لامپ کمکی فوکوس اتوماتیک AF Assist Lamp


بعضی از شرکت‌های سازنده، دوربین خود را به نوعی لامپ کمکی مجهز می‌کنند که هنگام عکاسی در نور کم، بر روی سوژه‌ی‌ فوکوس شده نور می‌تاباند. این لامپ به عمل‌کرد سیستم فوکوس دوربین کمک زیادی می‌کند. در دیگر دوربین‌ها، قابلیت فوکوس اتوماتیک تا اندازه‌ای ضعیف عمل می‌کند. معمولا این لامپ‌ها در محدوده نه چندان گسترده‌ای برابر با حداکثر 4 متر کار می‌کنند. نور این لامپ‌ها، نور مادون قرمز است که هنگام عکاسی بدون آمادگی قبلی، سوژه متعجب نمی‌شود. سیستم‌های پیش‌رفته فلاش به لامپ کمکی فوکوس با محدوده‌ی تابش وسیع‌تری مجهز هستند.


لامپ کمکی فوکوس اتوماتیک دوربین کانن پاورشات S50 در بالای لنز و کنار فلاش قرار گرفته است. این لامپ کارکردی دو منظوره دارد. به این شکل که در شرایط کم نور، نور سفید می‌تاباند که برای سیستم فوکوس اتوماتیک بسیار موثر است. دیگر آن‌که این لامپ هنگام فعال بودن فلاش و مشخصه‌ی ضد قرمزی چشم، تا زمانی که دکمه‌ی ‌آزاد سازی شاتر را تا نیمه فشار داده باشید روشن می‌ماند تا به این ترتیب، اندازه‌ی مردمک سوژه کاهش یافته، از احتمال ایجاد قرمزی چشم کم‌ شود.

سرووی فوکوس اتوماتیک AF Servo

سرووی فوکوس اتوماتیک (Autofocus Servo) به قابلیتی گفته می‌شود که به صورت پیاپی بر روی سوژه‌ی ‌متحرک فوکوس می‌کند. این مشخصه‌ تنها در دوربین‌های دیجیتال SLR در نظر گرفته شده است. به طور کلی، می‌توان گفت سرووی فوکوس اتوماتیک برای عکاسان ورزشی یا عکاسانی که از حیات وحش عکاسی می‌کنند بسیار کارآمد است.


برای فعال کردن این قابلیت فقط کافی است حالت فوکوس را به حالت "AI Servo" (در کانن) یا "Continuous" (در نیکون) تغییر دهید. برای این کار باید کلید آزادسازی شاتر را تا نیمه فشار دهید. به این ترتیب، دوربین مادامی که کلید آزادسازی شاتر تا نیمه فشار داده شده است با توجه به سیستم فوکوسی که دارد (یا تنظیمات تعیین شده‌ی کاربر) بر روی سوژه فوکوس می‌کند. شایان ذکر است سرووی فوکوس اتوماتیک (Autofocus Servo) باعث می‌شود دوربین در حالت «اولویت آزادسازی شاتر» کار کند. به این صورت که با فشار دادن کلید آزادسازی شاتر به طور کامل و صرف نظر از وضعیت فعلی AF، عکس مورد نظر گرفته می‌شود

فوکوس اتوماتیک Autofocus


تمام دوربین‌های دیجیتال به قابلیتی به نام فوکوس اتوماتیک یا (AF) مجهز هستند. حالت فوکوس اتوماتیک دوربین به طور اتوماتیک بر روی سوژه‌ای که در مرکز LCD / منظره یاب قرار دارد فوکوس می‌کند. در بسیاری از دوربین‌های دیجیتال این امکان به شما داده شده تا ناحیه فوکوس اتوماتیک را که بر روی LCD/ منظره یاب مشخص می‌شوند انتخاب کنید.



در حالت "single AF" نیز دوربین زمانی فوکوس می‌کند که دکمه‌ی آزادسازی شاتر را تا نیمه فشار دهید. بعضی از دوربین‌ها به حالت فوکوس اتوماتیک پیاپی ("Continuous AF") مجهز هستند که به دوربین امکان می‌دهد به صورت پیاپی و مادامی که دکمه‌ی آزادسازی شاتر تا نیمه فشار داده شده است فوکوس کند. این حالت میزان تاخیر فوکوس را کم می‌کند، اما در عین حال، باعث می‌شود باتری دوربین سریع‌تر خالی شود. سیستم فوکوس اتوماتیک بر اساس تشخیص میزان کنتراست کار می‌کند. به همین دلیل، در مورد سوژه‌های با کنتراست بالا عمل‌کرد به‌تری را نشان می‌دهد. در چنین شرایطی به کارگیری لامپ کمکی AF فوق‌العاده کاربردی است. بعضی از دوربین‌ها به مشخصه‌ی‌ فوکوس دستی نیز مجهز هستند



باتری‌ها Batteries


اغلب دوربین‌های دیجیتال با باتری‌های شارژی یون لیتیوم یا باتری‌های قلمی شارژی/ یک بار مصرف AA کار می‌کنند.



باتری‌های یک بار مصرف AA

به کارگیری این باتری‌ها هم از نظر اقتصادی، هم از نظر کاربردی چندان مناسب نیست. استفاده از این باتری‌ها تنها در مواقع خاص و ضروری توصیه می‌شود. باتری‌های لیتیوم یک بار مصرف AA نسبت به باتری‌های آلکالاین قیمت بیش‌تری دارند، اما میزان قوه آن‌ها سه برابر است و وزن‌شان نیز در حد نصف می‌باشد. از این رو به عنوان باتری‌های زاپاس مناسب هستند.



باتری‌‌های شارژی AA‌ (NiCd و NiMH)

باتری شارژی AA نوع NiMH (هیدرید نیکل) در مقایسه با باتری‌های قدیمی‌تر NiCd (نیکل کادمیوم) باتری‌های به‌تری هستند. این باتری‌ها تاثیر بدی روی حافظه دوربین نمی‌گذارند و قوه‌ی آن‌ها دو برابر است.


باتری‌های شارژی یون لیتیوم

باتری‌های شارژی یون لیتیوم سبک‌تر و جمع و جورتر هستند اما نسبت به باتری‌های NiMH قیمت بالاتری دارند. این باتری‌ها تاثیر بدی روی حافظه‌ی ‌دستگاه نمی‌گذارند و در فرمت‌های خاص ارائه شده‌اند (باتری‌ یون لیتیوم AA وجود ندارد). دوربین‌هایی هم هستند که با باتری‌های لیتیوم یک بار مصرف هم کار می‌کنند. از این میان می‌توان به2CR5s یا CR2s اشاره کرد که به عنوان باتری‌های زاپاس بسیار مناسب هستند.

باتری یون لیتیوم و آداپتور


شارژ باتری

باتری‌هایی که شارژ کامل دارند بعد از مدتی و به صورت تدریجی شارژ خود را از دست می‌دهند. این حالت حتی زمانی که دوربین برای مدتی مثلا چند هفته بی‌کار می‌ماند نیز دیده می‌شود. همیشه به این نکته توجه داشته باشید باتری‌ها به طور کامل شارژ باشند. شارژ کردن باتری‌های نیکل کادمیوم قبل از آن‌که کاملا خالی شوند از حداکثر ظرفیت شارژهای بعدی کم می‌کند. در صورت تکرار شارژ باتری‌های نیمه شارژ، اثر حافظه‌ای این کار بیش‌تر و بیش‌تر می‌شود. از این رو، پیشنهاد می‌شود باتری‌ها را تنها در صورتی که کاملا خالی شدند شارژ کنید. این حالت برای باتری‌های NiMH یا باتری‌های یون لیتیوم نیز صدق می‌کند، البته اثر حافظه‌ای در این باتری‌ها کم‌تر دیده شده است. این حالت عمر باتری را افزایش می‌دهد

شنبه، آذر ۲۸، ۱۳۸۸

خوشبحتي

همه ما خودمان را چنين متقاعد ميكنيم كه با ازدواج زندگي بهتري خواهيم داشت.
وقتي بچه دار شويم بهتر خواهد شد، و با به دنيا آمدن بچه‌هاي بعدي زندگي بهتر.
ولي وقتي مي‌بينيم كودكانمان به توجه مداوم نيازمندند، خسته ميشويم.
بهتر است صبر كنيم تا بزرگتر شوند.
فرزندان ما كه به سن نوجواني ميرسند، باز كلافه ميشويم، چون دايم بايد با آنها سروكله بزنيم.
مطمئناً وقتي بزرگتر شوند و به سنين بالاتر برسند، خوشبخت خواهيم شد.
با خود ميگوييم زندگي وقتي بهتر خواهد شد كه :
همسرمان رفتارش را عوض كند، يك ماشين شيكتر داشته باشيم، بچه هايمان ازدواج كنند،
به مرخصي برويم و در نهايت بازنشسته شويم.
حقيقت اين است كه براي خوشبختي، هيچ زماني بهتر از همين الآن وجود ندارد.
اگر الآن نه، پس كي؟ زندگي همواره پر از چالش است.
بهتر اين است كه اين واقعيت را بپذيريم و تصميم بگيريم كه با وجود همه اين مسائل، شاد و خوشبخت زندگي كنيم.
خيالمان ميرسد كه زندگي، همان زندگي دلخواه، موقعي شروع ميشود كه موانعي كه سر راهمان هستند ، كنار بروند:
مشكلي كه هم اكنون با آن دست و پنجه نرم ميكنيم، كاري كه بايد تمام كنيم،
زماني كه بايد براي كاري صرف كنيم، بدهي‌هايي كه بايد پرداخت كنيم و ...
بعد از آن زندگي ما، زيبا و لذت بخش خواهد بود!
بعد از آنكه همه اينها را تجربه كرديم، تازه مي فهميم كه زندگي، همين چيزهايي است كه ما آنها را موانع مي‌شناسيم.
اين بصيرت به ما ياري ميدهد تا دريابيم كه جاده‌اي بسوي خوشبختي وجود ندارد.
خوشبختي، خودٍ همين جاده است... پس بياييد از هر لحظه لذت ببريم.
براي آغاز يك زندگي شاد و سعادتمند لازم نيست كه در انتظار بنشينيم:
در انتظار فارغ التحصيلي، بازگشت به دانشگاه، كاهش وزن، افزايش وزن، شروع به كار، ازدواج، شروع تعطيلات
صبح جمعه، در انتظار دريافت وام جديد، خريد يك ماشين نو، باز پرداخت قسطها، بهار و تابستان و پاييز و زمستان،
اول برج، پخش فيلم مورد نظرمان از تلويزيون، مردن، تولد مجدد و...
خوشبختي يك سفر است، نه يك مقصد... هيچ زماني بهتر از همين لحظه براي شاد بودن وجود ندارد.
زندگي كنيد و از حال لذت ببريد.. اكنون فكر كنيد و سعي كنيد به سؤالات زير پاسخ دهيد:
1. پنج نفر از ثروتمندترين مردم جهان را نام ببريد..
2. برنده‌هاي پنج جام جهاني آخر را نام ببريد.
3. آخرين ده نفري كه جايزه نوبل را بردند چه كساني هستند؟
4. آخرين ده بازيگر برتر اسكار را نام ببريد.
نميتوانيد پاسخ دهيد؟ نسبتاً مشكل است، اينطور نيست؟
نگران نباشيد، هيچ كس اين اسامي را به خاطر نمي آورد..
روزهاي تشويق به پايان ميرسد!
نشانهاي افتخار خاك مي گيرند!
برندگان به زودي فراموش ميشوند!
اكنون به اين سؤالها پاسخ دهيد:
1. نام سه معلم خود را كه در تربيت شما مؤثر بوده‌اند ، بگوييد.
2.. سه نفر از دوستان خود را كه در مواقع نياز به شما كمك كردند، نام ببريد.
3. افرادي كه با مهربانيهايشان احساس گرم زندگي را به شما بخشيده‌اند، به ياد بياوريد.
4. پنج نفر را كه از هم صحبتي با آنها لذت ميبريد، نام ببريد. حالا ساده تر شد، اينطور نيست؟
افرادي كه به زندگي شما معني بخشيده‌اند، ارتباطي با "ترين‌ها" ندارند،ثروت بيشتري ندارند، بهترين جوايز را نبرده‌اند،
آنها كساني هستند كه به فكر شما هستند، مراقب شما هستند، همانهايي كه در همه شرايط، كنار شما ميمانند.
كمي بيانديشيد. زندگي خيلي كوتاه است. و شما در كدام ليست قرار داريد؟ نميدانيد؟
اجازه دهيد كمكتان كنم.
شما در زمره مشهورترين نيستيد...،
شما از جمله كساني هستيد كه براي درميان گذاشتن اين پيام در خاطرمن بوديد

زندگي

زندگی قصه مرد یخ فروشیست که از او پرسیدن فروختی؟
گفت: نخریدند تمام شد!

پنجشنبه، آذر ۲۶، ۱۳۸۸

مردها!!!!

چرا خدا مردها را آفرید؟
1. هدف خاصی نبود
2. گِل اضافه مونده بود
3.نسخه آزمایشی بود
4.اصلا کار خدا نبود

2. چرا خدا مردها را از روی زمین برنمی دارد؟
1.از نظر خدا مردها وجود خارجی ندارند
2..مگه ما روی زمین مرد هم داریم
3.وجود اینگونه از درندگان برای موازنه جمعیت روی زمین ضروری به نظر میرسد
4. حالا چه عجله ایه؟

3. اگه خدا مردها را نمی آفرید چی می آفرید؟
1.چیز خاصی نمی آفرید
2.پیراشکی
3.خروس دریایی
4.فضای خالی

4. اگر جمعیت مردها منقرض شود چه می شود؟
1.مگه قراره اتفاقی بیافته
2.خارشتر کویر لوت که آفت نداره
3..اکوسیستم به شرایط بدون انگل برمی گردد
4. یه هیولا کمتر دنیا قشنگتر

5. چه وقت مردها عاشق می شوند؟
1.چه وقت مردها عاشق نمی شوند!
2.هر وقت مامانشون بگه
3.چون یکدفعه می شوند خودشان هم نمی دانند که کی می شوند
4.یک روز از همین روزا !

6.مردها چه وقت عشق قبلی خود را فراموش می کنند؟
1.در همون وقتی که عشق جدید خود را کشف می کنند
2.جدید و قدیم نداره فقط بازیگر نقش زن عوض میشه .(قانون 4 نیوتن)
3.بستگی تام و تمام به میزان تستسترون دارد.
4.رابطه مستقیم با نظر مادر بزرگ کودک فهیم دارد.

7.مردها در مقوله ایجاد یک رابطه عشقی جدید در حکم چه چیزی هستند؟
1.فنر با ثابت بالا
2.پارچه استرچ
3.یک نوع ماده الاستیک با ساختار ناشناخته
4.کش تیرو کمان


8.مردها معمولا هر چند مدت یکبار عاشق می شوند؟
1.هر شب
2.هر وقت که خدا بخواد
3.هر وقت تستسترون بگه
4.سایکل تایم خاصی ندارند

9.مردها وقتی تصمیم به ازدواج می گیرند چه کار می کنن؟
1..اون موقع نمی تونن کار خاصی بکنن!
2..تمام تلاششون رو می کنن که بتونن 1 کاری بکنن!
3.به مامانشون می گن که 1 کاری بکنه چون دیگه وقتشه که اونا رسما خیلی کارا بکنن!
4.می رن کلاس آمادگی جسمانی!!

10.وقتی مردها تصمیم می گیرن ازدواج کنن چی می گن؟
1.چیزی نمی گن چون وقت عمله
2.وقت نمی کنن چیزی بگن
3.اولش چیزی برا گفتن ندارن ولی بعد که خرشون از پل گذشت نطقشون باز میشه
4.در این برهه از تاریخ طبیعی هیچ کس نمی فهمه که اونا چی می گن

11.مردها چطور زن زندگی شون رو می گیرن؟
1.با دست
2.با تور
3.با چنگول
4.با زبون

12.معیار مردها برای انتخاب همسر چیه؟
1.هر که پیش آمد خوش آمد
2.به روش جستجوی ترتیبی در لیست سیاه
3.ده بیست سی چهل
4.. به قول مادر بزرگ پسر بچه نفهم ،دختر مثل پارچه می مونه هر روز 1 مدل بهترش میاد، وامیستن بهترش بیاد

شنبه، آذر ۲۱، ۱۳۸۸

Goggles

با اینکه بعضی از خبرها عملا برای خودم یا بسیاری از خوانندگان فایده‌ آنی ندارند، اما بعضی‌هایشان ماهیتی دارند که نمی‌توانم از نوشتن در مورد آنها صرف‌نظر کنم.

به تازگی گوگل، اپلیکیشنی برای گوشی‌های مبتنی بر سیستم عامل آندرویید، آماده کرده است که کار جالبی انجام می‌دهد. به کمک اپلیکیشن Goggles، کاربر می‌تواند از یک چیز عکس بگیرد و بلافاصله اطلاعاتی در مورد آن بگیرد. به عبارت دیگر این اپلیکیشن، کاری درست برعکس موتورهای جستجوی معمول انجام می‌دهد، وقتی در گوگل و بینگ جستجو می‌کنید، با دادن کلیدواژه متنی به عکس می‌رسید، اما Goggles کار هیجان‌انگیزتری را می‌خواهد انجام بدهد و می‌خواهد از عکس به اطلاعات برسد. چنین چیزی می‌تواند سرآغاز یک تحول آتی باشد.

این اپلیکیشن می‌تواند کاربردهای جالبی پیدا کند:

- یک مسافر می‌تواند عکسی از یک بنای تاریخی بگیرد و بعد اطلاعاتی در مورد آن دریافت کند. تصور کنید که عکسی از چهل ستون بگیرید و بعد اطلاعاتی در مورد تاریخچه ساخت آن بگیرید یا عکس‌های دیگر کاربران را به طور همزمان ببینید!

- می‌توانید عکسی از کاور یک کتاب بگیرید و بعد به طور خلاصه نقدهای مثبت و منفی را در مورد آن بخوانید.

- می‌توانید عکسی از یک تابلوی هنری بگیرید و ببیند که نام هنرمند آفریننده آن چه بوده و تابلو چه نام دارد.

- می‌توانید عکسی از یک جنس بگیرید و بعد ببینید که در فروشگاه‌های مجاور جنس مشابه با قیمت مناسب‌تر پیدا می‌شود یا نه.

اما پیشنهاد می‌کنم خوانندگانی که مثل من گوشی آندرویید ندارند، فعلا سایت TinEye را بیازمایید، این سایت هم یک موتور جستجو تصویری معکوس است. شما بعد از آپلود یک عکس در آن یا دادن لینک یک عکس به آن می‌توانید، اطلاعاتی در مورد آن دریافت کنید. البته توجه داشته باشید که این نفاوری هنوز در مراحل ابتدایی خود است و نباید انتظار عملکرد دقیق از آن داشته باشید.

سه‌شنبه، آذر ۱۷، ۱۳۸۸

شیوانا

روزی پسر بچه ای نزد شیوانا رفت( در تاریخ مشرق زمین شیوانا کشاورزی بود که او را استاد عشق و معرفت ودانایی می دانستند)و گفت : " مادرم قصد دارد برای راضی ساختن خدای معبد و به خاطر محبتی که به کاهن معبد دارد، خواهر کوچکم را قربانی کند. لطفا خواهر بی گناهم را نجات دهید ."
شیوانا سراسیمه به سراغ زن رفت و با حیرت دید که زن دست و پای دخترخردسالش را بسته و در مقابل در معبد قصد دارد با چاقو سر دختر را ببرد. جمعیت زیادی زن بخت برگشته را دوره کرده بودند و کاهن معبد نیز با غرور و خونسردی روی سنگ بزرگی کنار در معبد نشسته و شاهد ماجرا بود.
شیوانا به سراغ زن رفت و دید که زن به شدت دخترش را دوست دارد و چندین بار او را درآغوش می گیرد و می بوسد. اما در عین حال می خواهد کودکش را بکشد. تا بت اعظم معبد او را ببخشد و برکت و فراوانی را به زندگی او ارزانی دارد. شیوانا از زن پرسید که چرا دخترش را قربانی می کند. زن پاسخ داد که کاهن معبد گفته است که باید عزیزترین پاره وجود خود را قربانی کند، تا بت اعظم او را ببخشد و به زندگی اش برکت جاودانه ارزانی دارد. شیوانا تبسمی کرد و گفت : " اما این دختر که عزیزترین بخش وجود تو نیست. که تصمیم به هلا کش گرفته ای. عزیزترین بخش زندگی تو همین کاهن معبد است که به خاطر حرف او تصمیم گرفته ای دختر نازنین ات را بکشی. بت اعظم که احمق نیست. او به تو گفته است که باید عزیزترین بخش زندگی ات را از بین ببری و اگر تو اشتباهی به جای کاهن دخترت را قربانی کنی . هیچ اتفاقی نمی افتد و شاید به خاطرسرپیچی از دستور بت اعظم بلا و بدبختی هم گریبانت را بگیرد ! "
زن لختی مکث کرد. دست و پای دخترک را باز کرد. او را در آغوش گرفت و آنگاه درحالی که چاقو را محکم در دست گرفته بود، به سمت پله سنگی معبد دوید.اماهیچ اثری از کاهن معبد نبود! می گویند از آن روز به بعد دیگر کسی کاهن معبد را در آن اطراف ندید!!

چهارشنبه، آذر ۰۴، ۱۳۸۸

عزدواج!

هر وقت من يك كار خوب مي كنم مامانم به من مي گويد بزرگ كه شدي برايت يك زن خوب مي گيرم.
تا به حال من پنج تا كار خوب كرده ام و مامانم قول پنج تايش را به من داده است.
حتمن ناسرادين شاه خيلي كارهاي خوب مي كرده كه مامانش به اندازه استاديوم آزادي برايش زن گرفته بود.. ولي من مؤتقدم كه اصولن انسان بايد زن بگيرد تا آدم بشود ، چون بابايمان هميشه مي گويد مشكلات انسان را آدم مي كند.
در عزدواج تواهم خيلي مهم است يعني دو طرف بايد به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خيلي به هم مي خوريم. از لهاز فكري هم دو طرف بايد به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فكر ندارد كه به من بخورد ولي مامانم مي گويد اين ساناز از تو بيشتر هاليش مي شود.
در عزدواج سن و سال اصلن مهم نيست چه بسيار آدم هاي بزرگي بوده اند كه كارشان به تلاغ كشيده شده و چه بسيار آدم هاي كوچكي كه نكشيده شده. مهم اشق است !
اگر اشق باشد ديگر كسي از شوهرش سكه نمي خواهد و دايي عباس هم از زندان در مي آيد.
من تا حالا كلي سكه جم كرده ام و مي خواهم همان اول قلكم را بشكنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم.
مهريه وشير بلال هيچ كس را خوشبخت نمي كند.
همين خرج هاي ازافي باعث مي شود كه زندگي سخت بشود و سر خرج عروسي دايي عباس با پدر خانومش حرفش بشود.
دايي عباس مي گفت پدر خانومش چتر باز بود.خوب شايد حقوق چتر بازي خيلي كم بوده كه نتوانسته خرج عروسي را بدهد. البته من و ساناز تفافق كرده ايم كه بجاي شام عروسي چيپس و خلالي نمكي بدهيم. هم ارزون تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتي مي خوري خش خش هم مي كند !
اگر آدم زن خانه دار بگيرد خيلي بهتر است و گرنه آدم مجبور مي شود خودش خانه بگيرد. زن دايي عباس هم خانه دار نبود و دايي عباس مجبور شد يك زير زميني بگيرد. مي گفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پايين! اما خانوم دايي عباس هم مي خواست برود بالا! حتمن از زير زميني مي ترسيد . ساناز هم از زير زميني مي ترسد براي همين هم برايش توي باغچه يك خانه درختي درست كردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شكست. از آن موقه خاله با من قهر است.
قهر بهتر از دعواست.آدم وقتي قهر مي كند بعد آشتي مي كند ولي اگر دعوا كند بعد كتك كاري مي كند بعد خانومش مي رود دادگاه شكايت مي كند بعد مي آيند دايي عباس را مي برند زندان!
البته زندان آدم را مرد مي كند.عزدواج هم آدم را مرد مي كند، اما آدم با عزدواج مرد بشود خيلي بهتر است!
اين بود انشاي من

یکشنبه، آذر ۰۱، ۱۳۸۸

تصویری که اشک هزاران نفر را ریخت

این شیرماده پس ازشکارکردن متوجه می شودکه شکارش بارداربوده وابتدابه نجات بچه شکارخودمی پردازد وبدون دریدن شکاری که بازحمت بدست آورده٬ بروی زمین درازکشیده ودق می کند.

مردن ماده شیر آن هم به این خاطر خیلی برایم عجیب بود، هر چند کل این داستان عجیب و تکان دهنده بود. این بود که به دنبال یافتن منبع اصلی تصاویر گشتم و تقریبا بلافاصله با وبسایت آقای Grey van der walt برخورد کردم، منبع اصلی این تصاویر تکان دهنده. اما در منبع اصلی خبری از مردن ماده شیر نبود. این شد که ایمیلی به ایشان نوشتم و از خود ایشان پرسیدم. جالب است که قبل از این خیلی های دیگر نیز در وبلاگ هایشان و یا وب سایت هایی که در مورد این تصاویر مطلبی نوشته اند مدعی شده اند آن ماده شیر پس از کمک به بچه آن بز کوهی می میرد! اما طبق جوابی که ایشان به من دادند نه تنها آن ماده شیر نمی میرد بلکه هم اکنون صاحب ۵ توله شیر هم هست!

و اما داستان واقعی این تصاویر عجیب و تکان دهنده در دنیای وحش:

یک صبح سه شنبه در حالی که عکاس به همراه تیم همراهش برای یافتن رد پایی از شیرها به سمت جنوب Madikawe حرکت می کنند به طور کاملا غیر منتظره با لاشه یک بز کوهی و شیری در حال نفس نفس زدن در کنار لاشه او روبرو می شوند. شیر که مشخص است تازه شکار خود را بر زمین زده است کنار لاشه حرکت می کند. اما بر خلاف آنچه انتظار می رود، شیر ماده شکار خود را نمی خورد. عکاس که از دور شاهد این ماجراست شروع به تصویر برداری می کند. در زیر تصاویر این حادثه نادر را می بینید: [تصاویر کامل در ادامه مطلب]

ماده شیر در حال لمس کردن شکم بز کوهی

ماده شیر و لاشه شکاری که تازه از نفس افتاده است.

ماده شیر در حال لمس کردن شکم بز کوهی

اولین کار شیر بعد از شکار دریدن شکم شکار است. این را در تمام کتاب های جانورشناسی می توانید بیابید!

ماده شیر در حال لمس کردن شکم بز کوهی

تا اینجا همه چیز مانند کتابهایی که خوانده ایم پیش می رود. دوستان من نیز در اتومبیل توسط دوربین دوچشمی و فیلمبرداری مشغول تماشای صحنه هستند. و ما این طور تصور می کنیم که شیر در حال خالی کردن محتویات شکم شکار خویش است. که ناگهان یکی از دوستان من فریاد می زند: آن محتویات شکم نیست!

ماده شیر در حال لمس کردن شکم بز کوهی

و اینجا بود که ما متوجه شدیم بز کوهی آفریقایی کشته شده حامله بوده است.

ماده شیر در حال لمس کردن شکم بز کوهی

و حالا در مقابل خود شیری را می بینم که طعمه کشته اش حامله بوده است. در این مواقع شیرها به کار خوردن خود ادامه می دهند البته اگر مشکلی پیش نیاید. و اما از اینجا به بعد بود که ما را به حیرت واداشت... ماده شیر جنین بز کوهی را به آرامی به زمین گذاشت و شروع به بوییدن او کرد.

ماده شیر در حال لمس کردن شکم بز کوهی

زبان بدن برای یک ماده شیر و در موقعیت او بسیار عجیب بود. او از اتفاقی که افتاده بود سخت متحیر و مات و مبهوت بود. به اطراف خود نگاه می کرد تا ببیند آیا کسی برای کمک کردن هست...

ماده شیر در حال لمس کردن شکم بز کوهی

بعد از مدتی ماده شیر به خالی کردن محویات شکم بز کوهی ادامه داد و در تمام مدت اینطور به نظر می رسید که سعی می کند تا حد امکان از جنین دور باشد...

ماده شیر در حال لمس کردن شکم بز کوهی

بعد از مدتی دیگر و در حالی که هنوز هیچ قسمت از بند شکار خود را نخورده است، مجددا توجه اش به سمت جنین می رود و به آرامی او را از زمین بلند می کند.

ماده شیر در حال لمس کردن شکم بز کوهی

او ایستاده است در حالی که جنین بز کوهی در دهانش است و برای مدتی به اطراف نگاه می کند. به همه جهت ها، شاید برای یافتن چیزی... و بعد از چند دقیقه به آرامی به سوی بیشه ای که در نزدیکی شکارش است حرکت می کند.

ماده شیر در حال لمس کردن شکم بز کوهی

او مجددا می ایستد و جنین را به آرامی بر زمین می گذارد. و در تمام مدت با نگاهی هیجان زده و عصبی به اطراف نگاه می کند. سپس با نوک بینی به جنین ضربه می زند و به آرامی او را درست مانند توله هایش از پشت گردن میگیرد و بلند می کند...

ماده شیر در حال لمس کردن شکم بز کوهی

او مجددا به اطرف نگاه می کند و به آهستگی به سمت بیشه می رود... با دقت به سمت بیشه زار پیش می رود جایی که تصمیم دارد جنین را در آنجا بگذارد. چندین بار به جنین ضربه می زند و در تمام مدت با حالتی نگران به اطراف نگاه می کند شاید انتظار کمکی یا خطری را می کشد...

ماده شیر در حال لمس کردن شکم بز کوهی

بعد از چند دقیقه دوباره به سمت لاشه شکاری بر میگردد که هنوز چیزی از آن را نخورده است. کنار او می ایستد و سپس به آرامی همانجا دراز می کشد. شیر ماده به چه چیزی می اندیشد؟ چرا او این چنین عمل کرد؟

شنبه، آبان ۳۰، ۱۳۸۸

مقايسه تلوزيونها

تلویزیون LED در مقایسه با LCD
برخلاف تبلیغات گسترده و افسانه ای که شرکتها برای LED TV ها راه انداختند، تکنولوژی اونها فرق
زیادی با LCD نداره و تفاوت اصلی در نوع نور زمینه Backlight اونها است :
در تلویزیونهای LCD ، نور BackLight با استفاده از 2 تا 16 عدد لامپ CCFL ( لامپ فلوئورسنت کاتد سرد ) تامین میشه
ولی در تلوزیون/مانیتور های LED ، تصویر با LCD ایجاد میشه فقط فرقش اینه که نور زمینه با استفاده از White LED تامین میشه
نتیجه :
1- کنتراست نسبت مستقیم با نور زمینه داره ==> کنتراست LED TV خیلی بیشتر از LCD TV هست
مثال:کنتراست معمول LCD ها بین 10هزار تا 100هزاره ولی برای WLED ها مقادیر 1 تا 3 میلیون کاملا طبیعی است.
البته کنتراست بالاتر همیشه به معنی تصویر بهتر نیست و اغلب هیاهوی تبلیغاتی تعیین کننده ذائقه مشتری محسوب میشه.
2- هردوی LED/LCD رو میشه LCD فرض کرد. البته با تفاوت در کنتراست
3- با توجه به محدودیتهای ساخت، ضخامت LCD بیشتر از نوع مشابه WLED اونه و به همین دلیل LED-TV ها خیلی نازک هستند
البته این مساله، صرفنظر از شیک بودن تلویزیون، مزیت بزرگی محسوب نمیشه.
تلویزیون LCDدر مقایسه با Plasma
1- زمان پاسخدهی : Response Time
به بیان ساده کمترین زمانی که یک پیکسل از خاموش به روشن تغییر حالت میده زمان پاسخدهی می گویند.
این مشخه برای یک تلویزیون ( که همیشه با تصاویر متحرک سر و کار داره ) خیلی مهتر از سایر فاکتورها است.
هر قدر Response Time کمتر باشه، کیفیت تصاویر متحرک بالاتر خواهد شد.
با توجه به ساختار Plasma ، این تلویزیونها ذاتا دارای Response Time بهتری هستند.
در مجموع زمان پاسخ دهی باید کمتر از 5 میلی ثانیه باشه. البته در واقع با دو تکنیک این زمان رو می سنجند که معمولا
به خاطر تبلیغات، با اون روشی اعداد رو اعلام میکنند که بهتر (کمتر) باشه !
2- کنتراست :
در تکنولوژی پلاسما، نور عملا درون هر پیکسل تولید میشه، در نتیجه ذاتا نور بیشتری در مقایسه با LCD داریم
و در نتیجه کنتراست پلاسما معمولا بیشتر از LCD هم رده خودشه.
3- طول عمر و مصرف برق
مصرف برق Plasma حدود 50 درصد بیشتر از LCD هم رده خودشه.
مصرف برق WLED هم کمتر از LCD است ولی من بعید می دونم اونقدر ها باشه که تبلیغ میشه.
بعنوان یک قانون کلی، میتونیم بگیم مصرف بالاتر = طول عمر کمتر ، در نتیجه طول عمر پلاسما اصولا کمتره ( حدود 30 درصد )
البته تلویزیون پلاسما یک صفحه شیشه ای جلوش داره که از نظر ضربه به اون مقاومت خوبی می دهد.
(البته شیشه رو برای منظور دیگه ای استفاده کردند)
4- کیفیت تصویر و رنگ
در مجموع LCD رنگهای بهتر و زنده تری ارائه می کنه.
مشخصه که WLED هم بعنوان یک LCD پیشرفته ، روی رنگهاش کار شده و یقینا بهتر خواهد بود.
تلویزیون پلاسما یه مشکل داره که بعد از خاموش شدن، شبح بعضی از جاهای تصویر که ثابت بودند
روی صفحه می مونه ( مثل لوگوی یک شبکه تلویزیونی ) البته این مساله خیلی مشخص نیست ولی
اگر وسواسی باشید خیلی خوشتون نمیاد.
آخرین وصایا، برای خرید
1- اول بودجه رو مشخص کنید، بعد با توجه به اون تصمیم بگیرید. مدلها و مارک ها اونقدر متنوع هستند که کاملا سردرگم کننده خواهند بود.
2- با توجه به کیفیت+قیمت+خدمات پس از فروش یکی از این شرکتها (توی ایران) مناسبه :
Sony/Sharp/LG/Samsung/Panasonic/X-Vision/Toshiba
3- تلویزیون ها رو همیشه با هم رده خودشون مقایسه کنید، مثلا بعضی ها اصرار دارند که حتما سونی بخرند حتی پایین ترین مدل اون رو. ولی مطمئن باشید که با همون قیمت می تونید LG/Samsung/X-Vision بخرید و از کیفیتش لذت ببرید.
4- در مجموع Sony / Sharp توی LCD بهترین های دنیا هستند و بعد از اونها LG / Samsung شانه به شانه هم حرکت می کنند.
البته X-Vision (ساخت مادیران) هم این روزها مدلهای خوب با قیمت مناسب به بازار داده.
اگر خواستی پلاسما بخری، بالاترین تکتولوژی رو Panasonic داره
5- اگر پولتون بین 1 تا 2 میلیون تومن باشه و می خواهید ال سی دی 40/42 اینچ بخرید، منLG/Samsung/X-Vision رو توصیه می کنم.
6- دقت داشته باشید که تلویزیون 1080p رو نمایش بده و HDMI 1.3 داشته باشه.
7- بعضی از LG/X-Vision ها می تونند از USB فیلم/موزیک/عکس پخش کنند که امکان خوبیه
8- تصمیم رو فقط بر اساس مشخصات فنی+بودجه خودتون بگیرید. البته یک فروشنده ماهر خیلی راحت می تونه تصمیمتون رو عوض کنه !

جمعه، آبان ۲۹، ۱۳۸۸

8دلیل شگفت انگیزبرای گریه نوزادان

1- لطفا این لباس را از تن من خارج کنید!
تنها به خاطر این که هوای بیرون سرد است، نباید کودک را مثل اسکیموها پوشاند. اصولا والدین عادت دارند که نوزادان خود را با وسواس بیش از اندازه از سرما حفظ کنند و این باعث ناراحتی نوزاد می شود. اگر از دمای بدن نوزاد خود مطمئن نیستید بهتر است دست خود را روی شکم یا پشت او قرار دهید تا ازحرارت فیزیکی او مطمئن شوید. همچنین گونه ها و پاها از خنکای مطبوع نوزاد به راحتی خبر می دهد!
2- لطفا کمی با هم سازگار باشید!
نوزادان جملات شما نظیر"چرا زباله ها را سر موقع بیرون نمی گذاری" نمی فهمند. ولی به راحتی تنش و مشاجره والدین را احساس می کنند و این می تواند باعث نگرانی و بی قراری آنها شود.مسلما جر و بحث های گاه و بی گاه بین شما و همسرتان اتفاق می افتد. اما بهتر است لااقل تا زمانی که نوزاد شما هوشیار و بیدار است کمی با آرامی با یکدیگر مشاجره کنید و دعوای اصلی خود را به بعد از خواب او موکول کنید.
3- من مضطرب و پریشان شده ام!
صداهای بیش از اندازه، جابه جایی و حرکت، نور خیره کننده ، حضور در اجتماعات شلوغ مثل مهمانی می تواند آرامش نوزاد را مختل کرده و باعث بی قراری او شود.حتی محصور شدن در بین کوهی از اسباب بازی نیز می تواند به همین نسبت برای نوزاد ایجاد تنش کند. این هوشیاری والدین است که دقیقا مراقب حساسیت نوزاد خود بوده و پی به علت اصلی این بی قراری ببرند. و فضای مطبوع و آرام او را خلق کنند.
4- دلم درد می کنه!
هیچ دلیل روشنی برای ناراحتی های گوارشی نوزادان وجود ندارد و متاسفانه بسیار رایج است. ممکن است نوزاد دچار رفلکس معده باشد یافرمول شیر مصرفی او را دچار این حساسیت کرده است. ممکن است نوزاد مبتلا به یبوست شده و هزاران دلیل گوارشی دیگر. مهمترین کار والدین این است که بعد از هر وعده غذا دادن به نوزاد ، او را وادار کنند که آروغ بزند. برای رفع گاز معده بهتر است که به آرامی شکم نوزاد را ماساژ دهید یا پاهای او را به حالت دوچرخه زدن تکان دهید. اگر کودک از شیر مادر تغذیه می کند، بهتر است درهر وعده غذا تنها از یک پستان مادر شیر بخورد یا اگر با شیشه شیر به او غذا می دهید ، سعی کنید سر شیشه ای که مجاری باریک دارد انتخاب کنید . این کارها باعث می شود که کودک هنگام غذا خوردن هوای کمتری را به درون دستگاه گوارش خود بفرستد.
5- کسی من را نیشگون گرفت!!
اطراف انگشتان دست و پای نوزادان زواید بسیار ظریفی است که ممکن است هنگام زدودن آنها ، نوزاد احساس ناراحتی کند.بنابر این کار باید به دقت و به کمک وسایل مخصوص انجام شود. همچنین در اغلب موارد برچسب لباس نوزاد یا زیپ لباس می تواند کودک را ناراحت کند. حتی کمربند ایمنی کالسکه یا ماشین باعث ساییدگی پوست نوزاد و آزردگی او می شود.
6- من احساس تنهایی می کنم!
از ماههای 6تا 9 نوزاد متوجه جدایی خود از مادر می شود. اما تنها گذاشتن او در اتاق می تواند غیر قابل تحمل باشد و گریه او را به همرا ه داشته باشد. اینکه نوزاد را در فضایی قرار دهید که ضمن کنترل او، به کار خود بپردازید خوب است. اما اگر احساس کردید که همین جدایی نیز برای او سخت است، هر از گاهی به او توجه و محبت کنید. گاهی تنها دیدن شما یا در آغوش گرفتن او برای چند لحظه به او تسکین دهد. ولی اگر به هیچ عنوان حاضر به جدایی نشد ، در هر حال امیدوار باشید که با ورود به 15 ماهگی بهتر با این حقیقت کنار می آید.
7-من گرسنه هستم
ممکن است درست یکساعت بعد از شیر خوردن ناآرامی کند و دقیقا این ناآرامی به خاطر گرسنگی او باشد. این اتفاق اصولا در مراحل رشد نوزاد پیش می آید. مثلا در هفته 2 ، 3 و ماه های 3 و 6 که تقریبا 2 روز ادامه می یابد. اگر از گرسنه بودن او مطمئن نیستید ، او را بلند کنید و چند دقیقه راه بروید ، اگر به خواب رفت یا حداقل آرام شد، به این معناست که گرسنه نیست ولی اگر گریه او همچنان ادامه داشت بهتر است به او شیر بدهید.
8- من از دیدن این فضای تکراری خسته شدم!
ماندن بیش از اندازه در یک وضعیت ثابت مثل قرار گرفتن روی صندلی و یا گوشه از یک اتاق می تواند سبب خستگی و کسالت نوزاد شود. بنابر این بد نیست که کمی او را حرکت دهید. فضای متنوعی را برای او خلق کنید یا هر از گاهی او را به پارک ببرید. اگر به قدری پر مشغله هستید که فرصت این کار را ندارید لااقل با او صحبت کنید.
نوزادان بسیار اجتماعی هستند. آنها از بودن در کنار شما، دیدن شما، گوش دادن به شما و آموختن از شما لذت می برند.

جمعه، آبان ۲۲، ۱۳۸۸

چرخه پول

ماه آپریل است،
درکنار یکی از سواحل دریای سیاه ٬ باران می بارد، و شهر
کوچک همانند صحرا خالی بنظر می رسد. درست هنگامی است که همه در یک
بدهکاری بسر می برند و هر کدام برمبنای اعتبارشان زندگی را می‌گذرانند.
ناگهان، یک مرد بسیار ثروتمندی وارد شهر می شود.
او وارد تنها هتلی که در
این ساحل است می شود، اسکناس 100 یوروئی را روی پیشخوان هتل میگذارد و
برای بازدید اتاق هتل و انتخاب آن به طبقه بالا می رود
صاحب هتل اسکناس 100 یوروئی را برمی‌دارد و در این فاصله می رود و بدهی
خودش را به قصاب می‌پردازد. قصاب اسکناس 100 یوروئی را برمی دارد و با
عجله به مزرعه پرورش خوک می رود و بدهی خود را به صاحب مزرعه می پردازد
مزرعه دار، اسکناس 100 یوروئی را با شتاب برای پرداخت بدهی اش به تامین
کننده خوراک دام می‌دهد. تامین کننده خوراک دام برای پرداخت بدهی خود،
اسکناس 100 یوروئی را با شتاب به تعمیركار شهر که به او بدهکار بود
می‌برد. او در این اوضاع خراب اقتصادی به اعتبار مزرعه دار «خدمتش» را
انجام داده بود تا پولش را بعداً دریافت کند
تعمیركار ٬ اسکناس را با شتاب به هتل می آورد زیرا او زمانی كه تازه به
این شهر آمده بود و پولی نداشت، به اعتباراتاقی کرایه کرده بود تا بعدا
پولش را بپردازد.حالا هتلدار اسکناس را در دست داشت
در این هنگام توریست ثروتمند پس از بازدید اتاق های هتل برمی‌گردد و
اسکناس 100 یوروئی خود را برمی‌دارد و می گوید: از اتاق ها خوشش نیامد و
شهر را ترک می کند
در این پروسه هیچکس صاحب پول نشده است ولی بهر حال همه شهروندان در این
لحظه، بدهی به یكدیگر ندارند. همه بدهی هایشان را پرداخته اند و با
انتظارخوشبینانه ای، به آینده نگاه می کنند

همه چیز در مورد نشان "فروهر"

از آنجایی که هر کشور و ملتی نشانه و سمبلی ویژه از خود دارند ایرانیان یکی از کهن ترین مردمانی هستند که سمبلی بسیار شگفت انگیز و سراسر از دانش و فرهنگ و خرد از خود به جای گذاشته اند که با اندوه فراوان بسیاری از ما ایرانیان از آن نا آگاه هستیم . این نشان " فره وشی" یا " فروهر" نام دارد که قدمت آن بیش از 4000 سال تخمین زده شده است . تاریخچه فره وشی یافروهر به پیش از زایش زرتشت این پیر و فیلسوف خرد و فرهنگ و دانش جهان باز میگردد . سنگ نگاره های شاهنشاهان هخامنشی در کاخ های پرسپولیس و سنگ نگاره های شاهنشاهان ساسانی همه حکایت از آن دارد . نکته بسیار شگفت انگیز این نشان ملی ما ایرانیان آن است که تک تک این نشان دارای مفهوم دانشی نهفته است . اینک به تشریح این نشان ملی می پردازیم.
1 - قرار دادن چهره یک پیرمرد سالخورده در این نگاره اشاره به شخص نیکوکاری و یکتا پرستی دارد که رفتار و ظاهر مرتب وپسندیده اش سرمشق و الگوی دیگر مردمان بوده است و دیگران تجربیات وی را ارج می نهادند.
2 - دست راست نگاره به سوی آسمان دراز شده است که این اشاره به ستایش "دادار هستی اهورامزدا " خدای ایرانیان باستان دارد که زرتشت در 4000 سال پیش آنرا به جهان هدیه نمود .
3 - چنبره ای ( حلقه ای ) دردست چپ نگاره وجود دارد که نشان از عهد و پیمانی است که بین انسان و اهورامزدا بسته میشود و انسان باید خدای واحد را ستایش کند و همیشه در همه امور وی را ناظر بر کارهای خود بداند . مورخین حلقه های ازدواجی که بین جوانان رد و بدل می شود را برگرفته شده از همین چنبره میدانند و آنرا یک سنت ایرانی میدانند که به جهان صادر شده است . زیرا زن و شوهر نیز با دادن چنبره ( حلقه ) به یکدیگر پیمانی را با هم امضا نموده اند که همیشه به یکدیگر وفادار بمانند.
4 - بالهای کشیده شده در دو طرف نگاره اشاره به تندیس پرواز به سوی پیشرفت و ترقی در میان انسانهاست و در نهایت امر رسیدن به اهورامزدا دادار هستی خدای واحد ایرانیان است.
5 - سه قسمتی که روی بالها به صورت طبقه بندی شده قرار گرفته است اشاره به سه دستور جاودانه پیر خرد و دانش جهان "اشو زرتشت" دارد . که بی شک میتوان گفت تا میلیون سال دیگر تا جهان در جهان باقی باشد این سه فرمان پابرجاست و همیشه الگو و راهنمای مردمان جهان است. این سه فرمان که روی بالهای فروهر نقش بسته شده همان کردار نیک - گفتار نیک - پندار نیک ایرانیان است .
6 - در میان کمر پیرمرد ایرانی یک چنبره ( حلقه ) بزرگ قرار گرفته شده است که اشاره به " دایره روزگار" و جهان هستی دارد که انسان در این میان قرار گرفته است و مردمان موظف شده اند در میان این چنبره روزگار روشی را برای زندگی برگزینند که پس از مرگ روحشان شاد و قرین رحمت و آمرزش الهی قرار بگیرد .
7 - دو رشته از چنبره ( حلقه ) به پایین آویزان شده است که نشان از دو عنصر باستانی ایران دارد. یکی سوی راست و دیگری سوی چپ . نخست " سپنته مینو" که همان نیروی الهی اهورامزدا است و دیگری "انگره مینو" که نشان از نیروی شر و اهریمنی است . انسان در میان دو نیروی خیر و شر قرار گرفته است که با کوچکترین لرزشی به تباهی کشیده می شود و نابود خواهد شد . پس اگر از کردار نیک - گفتار نیک - پندار نیک پیروی کند همیشه نیروی سپنته مینو در کنار وی خواهد بود و او به کمال خواهد رسید و هم در این دنیا نیک زندگی خواهد کرد و هم در دنیای پسین روحش شاد و آمرزیده خواهد بود.
8 - انتهای لباس پیرمرد سالخورده باستانی ایران که قدمتی بیش از 4000 سال دارد به صورت سه طبقه بنا گذاشته شده است که اشاره به کردار نیک - گفتار نیک - پندار نیک دارد . پس تنها و زیباترین راه و روش نیک زندگی کردن و به کمال رسیدن از دید اشو زرتشت همین سه فرمان است. که دیده می شود امروز جهان تنها راه و روش انسان بودن را که همان پندارهای زرتشت بوده است را برای خود برگزیده است و خرافات و عقاید پوچ را به دور ریخته است .
این تنها گوشه ای از آثار نیاکان گرامی ماست که امروز وظیفه ماست از آن پاسداری کنیم.

شناسایی برنج مرغوب شمال و طرز پخت آسان

برنج منطقه گیلان به سه دسته اصلی تقسیم می شوند:
• دسته اول - برنج های نوع گرم
این نوع از برنج دارای کیفیت بسیار بالا بوده و از نظر کمی در واحد سطح کم بازده می باشد.
با اسامی هاشمی – علی کاظمی – گرم مولایی – حسن سرا – صدری – دم سیاه ... معرفی شده اند.
• دسته دوم - برنج های نوع سرد
از نظر کیفی پائین تر از نوع گرم بوده ولی از نظر کمی بالاتر از آن
با نام های بی نام – فشتال – طارم رمضانی ... شناخته شده اند.
• دسته سوم – برنح های پر محصول
این نوع برنج در استان گیلان با استقبال مواجه نشد ولی می توان آن را در زمره برنج های نوع سرد تلقی کرد. بازدهی بسیار بالا و مقاومت در مقابل آفات، از مزیت های این نوع برنج بوده ولی از نظر کیفیت پخت ، و مزه بسیار پائین می باشد.
با نام های خزر و ندا نیز معرفی گردیده اند.
برنج های درجه یک از نوع گرم دارای خواص زیر می باشد:
o طول حدود 1 سانتیمتر
o رنگ روشن و بدون رگه های طولی و عرضی
o از نظر ابعادی همگی دارای طول یکسانی می باشند و نشان می دهد که با نوع دیگری از محصول قاطی نشده است!
o بوی خاص برنج شمال به وضوع استشمام شود، برای برنج های تازه تا عمر 4 ماه(منظور 4 ماه از پس از برداشت محصول می باشدیعنی برنج خریداری شده در آذر ماه). و برنج های قدیمی تر پس از دمیدن بخارات دهان بروی یک مشت برنج بوی مطبوع و منحصر به فرد برنج گیلان به مشامتان برسد.
نکات مهم در پخت برنج
• دم پخت (کته)
با توجه به اینکه برنج تازه (با عمر کمتر از 4 ماه) دارای رطوبت بالا بوده و هنوز استخوان بندی لازم را ندارد بنابراین جهت پخت دقت فراوانی لازم است.
جهت شستن برنج در داخل قابلمه با آب ولرم و یا سرد فقط دوبار آب کشی گردد. در هنگام شتشو اصلا عجله نکنید و با ملاطفت و مهربانی با برنج رفتار کنید که در غیر اینصورت برنج ها ممکن است از کمر دو نیم شوند.
آب داخل قابلمه حاوی برنج فقط 2 بند انگشت، نه بیشتر باشد و پس از اضافه کردن نمک به مدت یک ساعت از قابلمه فاصله بگیرید.
حال با یک قاشق چوبی با آرامش تمام با 2 یا 3 حرکت برنج را زیر و رو کنیدو روی اجاق گذاشته و با شعله تقریبا زیاد برنج را بجوشانید. همینکه آب داخل قابلمه خشک گردید سریعا شعله را کم کرده و اجازه دهید برنج دم بکشد.
در انتها،در صورتیکه ته دیگ توپ بخواهید،می توانید برای کمتر از 3 دقیقه، شعله را زیاد کنید.
• برنج آبکش
تقریبا همان مراحل پخت کته رو داره با این تفاوت که آب مورد نیاز تقریبا به اندازه انگشت اشاره بالاتر از سطح برنج باشد. راستی یادتون نره بعد از کم شدن سطح آب با توجه به حجیم شدن برنج حتما آب به آن اضافه کنید و سپس اجاق را روشن کنید.
با توجه به اینکه برنج آبکشی خواهد شد، رنگ ته دیگ را به هر روشی که مایل بودید تغییر دهید و یا ته دیگ سیب زمینی ، نان لواش ، یا تکه های کدو تنبل و ... داشته باشید.
توضیحات بالا در پخت برنج های تازه و با عمر کمتر از 4 ماه می باشد.
برنج های قدیمی تر برای آشپزهای مبتدی بسیار مناسب بوده و در صورت اشتباه در پخت همچنان پلوی خوبی خواهید داشت.
در پختن این برنج ها فقط علاوه بر نیاز به آب بیشتر، زمان خیساندن برنج بالا و شعله زیاد نیز لازم است.همانگونه که قبلا نوشتم برنج استخوانبندی خوبی داشته و بیشتر رطوبت خود را از دست داده است.

یکشنبه، آبان ۱۷، ۱۳۸۸

خودتان را بشناسيد

ابتدا مطمئن شوید به اندازه کافی وقت دارید و می توانید فکرتان را متمرکز نمائید.
برای انجام این آزمون باید تصویر موقعیتهای گفته شده را به ذهن بیاورید و خود را در آن موقعیت قرار دهید. ابتدا با جنگل شروع می ‌کنیم.
.جنگل
خود را دریک جنگل مجسّم کنید و به سوالات زیر پاسخ دهید:
آیا جنگلی که در آن هستید تاریک است یا روشن؟
الف) من خود را در جنگلی در روشنایی روز می ‌بینم.
ب) من خود را در جنگلی در شب می ‌بینم.
پ) من خود را در جنگلی در هنگام غروب،یا طلوع خورشید می ‌بینم. نه کاملاً تاریک و نه کاملاً روشن.
آیا راهی در میان جنگل وجود دارد؟
الف)بله
ب) نه
.فنجان
حال از شما می ‌خواهیم که به میان جنگل بروید.
فنجانی را می ‌بینید. چه شکلی است؟
الف) فنجان به نظر من با ارزش می ‌آید.
ب) فنجان به نظر من ارزش چندانی ندارد.
با آن چکار می ‌کنید؟
الف) رهایش می ‌کنم و از کنارش می ‌گذرم.
ب) ار زمین برمی ‌دارمش و سپس دوباره به زمین می ‌اندازمش.
پ) از آن استفاده می ‌کنم و سپس آن را همانجا رها می ‌کنم.
ت) بر می ‌دارمش و با خودم می ‌برم.
.آب
به راهپیمایی در جنگل ادامه می ‌دهید تا به آبی می ‌رسید.
آبی که می ‌بینید چه شکلی است؟
الف) گودالی است که آب باران در آن جمع شده است.
ب) برکه
پ) رود کوچک
ت) رودخانه
ث) دریاچه
ج) اقیانوس
آیا آبی که می ‌بینید جریان دارد؟
الف) بله (تند)
ب) بله (کند)
پ) نه (آرام و بی‌جنب‌وجوش)
ت) نه (کاملاً راکد)
آب چه عمقی دارد؟
الف) خیلی کم
ب) می ‌توانم در آن بایستم
پ) از قد من بیشتر است.
ت) خیلی عمیق است.
باید از آب عبور کنید. چگونه این کار را می ‌کنید؟
الف) پیاده به آب می ‌زنم یا شنا می ‌کنم.
ب) آن را دور می ‌زنم.
پ) از روی پل رد می ‌شوم.
ت) از قایق یا کشتی استفاده می ‌کنم.
.خرس
به راهتان در جنگل ادامه می ‌دهید که ناگهان با خرسی مواجه می ‌شوید.
چه نوع خرسی است؟
الف) یک خرس کوچولوی خوشگل
پ) یک خرس بزرگ و واقعی
آن خرس چکار می ‌کند؟ (نزدیکترین گزینه را انتخاب کنید.)
الف) خرس متوجه من نشده است.
ب) خرس متوجه من شده و دارد با خودش بازیهای قشنگی می ‌کند.
پ) خرس متوجه من شده ولی با من کاری ندارد و سرگرم کار خودش است.
ت) خرس متوجه من شده و به نحو تهدیدآمیز و ترسناکی به من نگاه می ‌کند.
ث) هیچکدام … صاف دارد به طرف من می ‌آید.
شما باید به راهتان ادامه دهید. با آن خرس چکار می ‌کنید؟
الف) کار خاصی نمی ‌کنم. خیلی کوچولو وخوشگل است و به فکر این هستم که آن را بغل کنم و همراه خود ببرم.
ب) به آن توجهی نمی ‌کنم و راهم را ادامه می ‌دهم.
پ) قبل از آن که مرا ببیند از آنجا دور می ‌شوم.
ت) بالای درخت می ‌روم یا پنهان می ‌شوم.
ث) می ‌ایستم و با آن مقابله می ‌کنم. من پیروز خواهم شد.
ج) می ‌ایستم و مقابله می ‌کنم. کمی زخمی می ‌شوم.
چ) هیچکدام از این گزینه‌ها به انتخاب من نزدیک نیست.
.ساحل
به راهتان ادامه می ‌دهید تا به ساحلی می ‌رسید.
چند نفر آدم در آنجا می ‌بینید؟
الف) صدها و شاید هزاران نفر.
ب) ۲۰ تا ۱۰۰ نفر
پ) یکیا دو نفر
ت) هیچکس
فاصله شما از آنها چقدر است؟
الف) آنقدر نزدیکند که می ‌توان با آنها صحبت کرد.
ب) آنقدر نزدیک نیستند که بتوان با آنها صحبت کرد.
پ) یا خیلی دورند ویا هیچکس در ساحل نیست.
جنگل و مسیر
جنگل نماد «زندگی» شماست و این که شما چگونه به آن نگاه می ‌کنید. اگر شما گزینه «جنگل در روشنایی روز» را انتخاب کرده‌اید، این قویاً نشانگر این است که به طور کلی آدم شادی هستید. هر چه نور بیشتری در جنگل ببینید به معنی این است که زندگی شما از محتوای بیشتری برخوردار است. چنانچه شما گزینه «جنگل در شب» را انتخاب کرده‌اید، بدین معنی است که چیز عمده‌ای در زندگی شما وجود دارد که می ‌خواهید آن را تغییر دهید یا از آن ناراضی هستید. این انتخاب همچنین بیانگر این است که شما به دلایلی تحت فشار استرس قرار دارید. اگر گزینه «جنگل نه کاملاً تاریک و نه کاملاً روشن» را انتخاب کرده‌اید، نشانگر چیزی بین دو حالت فوق است. یعنی این که یکی دو چیز در زندگی شما وجود دارد که مایلید آن را تغییر دهید.
اگر راهی در جنگل دیده‌اید بدین معنی است که هنوز در زندگی خود به طور کامل جا نیافتاده‌اید. جوانترها معمولاً چنین راهی را می ‌بینند. چرا چنین است؟ راه، نماد جایی است که به سوی آن در حرکتید. کسانی که هنوز راه مشخصی را در زندگی خود پیدا نکرده‌اند به احتمال زیاد راهی را در جنگل می ‌بینند. و از طرف دیگر، کسانی که راه زندگی خود را یافته‌اند(معمولاً افراد مسن‌تر) احتمال کمتری دارد که راهی در بین جنگل ببینند.
فنجان = ثروت
فنجان نماد «ثروت» و رهیافت شما به آن است. این سوال به شما این شانس را می ‌دهد که هر نوع فنجانی را ببینید. در واقع، این سوال به شما فرصت می ‌دهد تا به خودتان پاداش بدهید. اگر فنجان باارزشی را دیده‌اید در این صورت چیزی که برایتان باارزش است را به خودتان پاداش داده‌اید. و اگر فنجانی که دیده‌اید ارزش چندانی نداشته، یعنی هنگامی که فرصتی پیش آمده به خودتان پاداش نداده‌اید.
اگر فنجان را رها کرده‌اید، یعنی به شما شانس داده شده که پاداشی بگیرید ولی شما آن را پشت سر گذاشته‌اید. این بدان معنی است که یا ثروت برای شما ارزش محسوب نمی ‌شود و یا اینکه فکر می ‌کنید «ثروت»، چیزی است که باید برای به دست آوردنش کار و تلاش کنید.
اگر فنجان را از زمین برداشته ودوباره به زمین انداخته‌اید، بدان معنی است که شانس پاداش گرفتن به شما داده شده است، شما هم به قدر کافی کنجکاو بوده‌اید که فنجان را از زمین برداشته‌اید، ولی آن را پشتeسرگذاشته‌اید. یا ثروت برای شما ارزش eواقعی محسوب نمی ‌شود و یا فکر می ‌کنید «ثروت» چیزی است که باید برای بهe دست آوردنش کار و تلاش کرد.
اگر از فنجان استفاده کرده و سپس آن را همانجا رها کرده‌اید، بدین معنی است که شانس پاداش گرفتن به شما داده شده و شما یک استفاده فوری برای آن پیدا کرده‌اید و فوراً آن را به کار بسته‌اید. بسیاری از مردم یک فنجان چای یا قهوه می ‌بینند و آن را می ‌نوشند. شما هم چنین بوده‌اید؟ شما شانس پاداش گرفتن را پشت سر گذاشت‌اید و یک استفاده عملی برای فنجان یافته‌اید. رهیافت شما به سوی پاداش، «اینجا و اکنون» بوده است.
اگر فنجان را برداشته و با خود برده‌اید، احتمالاً فنجانی را دیده‌اید که به نوعی برایتان باارزش بوده است. یعنی شما شانس پاداش دادن سریع به خودتان را پیدا کرده‌اید و از آن استفاده نموده‌اید.
آب = رابطه جنسی
آب، برای همه و به ویژه برای خانمها، نماد رابطه جنسی است. عمق و سرعت جریان آبی که دیده‌اید نشانگر طرز فکر و تمایل شما در این زمینه است.
سرعت جریان آبی که دیده‌اید بیانگر میزان میل جنسی در شماست. هر چند که این میزان لزوماً آنچه مورد نیاز شماست نیست. هر چه سرعت جریان آب کمتر باشد نشانگر میل جنسی کمتر و هر چه بیشتر باشد نشانگر میل جنسی بیشتر است. عمق آب نیز بیانگر نحوه نگرش شما به رابطه جنسی و آنچه از آن می ‌خواهید است.
سهولت رد شدن از آب، نشانگر طرز تفکر و رهیافت شما به مسائل جنسی است. هر چه راحتتر از آب رد شوید، یعنی رهیافت و رویکرد شما به روابط جنسی، راحتتر و آزادانه‌تر است.
خرس= استرس
خرس، نماد مشکلات و چگونگی برخورد شما با آنهاست. اگر خرس کوچولوی خوشگلی را دیده‌ باشید نشانگر این است که زندگی شما خالی از استرس است و شما به راحتی از کنار مشکلات می ‌گذرید. همچنین نشانگر این است که شما از زندگی‌تان لذت می ‌برد.
امّا چنانچه خرس واقعی و بزرگی را دیده باشید، حال امکان مواجه شدن با یک مشکل واقعی برایتان فراهم شده است. کسانی که به طور دائم تحت فشارهای استرس قرار دارند، خرسهای بزرگتر و خطرناکتری را می ‌بینند.
چه شما خرس را نادیده بگیرید و چه خرس شما را، هر دو نشانگر این است که چگونه به استرس و مشکلات هنگامی که برایتان پیش می ‌آید، می ‌نگرید.
اگر خرس شما را ندیده است و یا آن که دیده ولی سرگرم بازیهای قشنگ با خودش است، بدین معنی است که شما مشکلات واقعی چندانی در زندگی ندارید. شما تحت استرس و نگرانیهای روزمره نیستید. به شما فرصت داده شد تا مشکلی را ببینید ولی این فرصت را از دست دادید! اصلاً چیز بدی نیست.
اگر خرس شما را دیده ولی با شما کاری نداشته و سرگرم کار خودش بوده است، این بدان معنی است که با وجودی که مشکلات متداول در زندگی شما وجود دارد، ولی شما از نظر سطح استرس یا نگرانی، در شرایط ناسالمی قرار ندارید.
و بالاخره اگر خرس متوجه شما شده و به نحو تهدیدآمیز و ترسناکی به شما نگاه می ‌کرده است، یعنی شما نیاز به مرخصی دارید! شما تحت eفشارهای شدید استرس و نگرانی هستید و این می ‌تواند شرایط ناسالمی را برای شماe به وجود آورد.
نحوه عبور از خرس و ادامه دادن راه، نشانگر این است که شما با مشکلات چگونه برخورد می ‌کنید و چگونه به حل آنها می ‌پردازید. اگر پاسخ شما این بوده که به فکر بغل کردن خرس و همراه بردن آن بوده‌اید، در این صورت رویکرد شما با سایر مردم بسیار متفاوت است. اغلب مردم تحت استرس بسیار بیشتری از شما قرار دارند.
ساحل = ارتباط با مردم
ساحل، نماد چگونگی ارتباط شما با افرادی که پیرامونتان قرار دارند است. تعداد افرادی که در ساحل دیده‌اید، مستقیماً به تعداد افرادی که مایلند دوروبرتان باشند ارتباط دارد. افراد اجتماعی و معاشرتی در کنار عدّه زیادی از مردم احساس راحتی می ‌کنند. این گونه افراد، ساحل را مملو از جمعیت می ‌بینند. در طرف مقابل، کسانی که هیچکس را در ساحل ندیده‌اند آنهایی هستند که از تنها بودن با خودشان احساس آرامش و راحتی می ‌کنند. احساس تنهایی برای آنها مفهومی ندارد و می ‌توانند مدّت زمانی طولانی با خودشان به سر برند.
اگر شما صدها نفر را در ساحل دیده باشید یعنی از بودن در مکانهای شلوغ و پرجمعیت احساس ناراحتی نمی ‌کنید. در حالی که اگر یک یا دو نفر را در ساحل دیده باشید، بدان معنی است که شما فردی هستید که نمی ‌خواهد زمان زیادی را در مکانهای شلوغ بگذراند و ترجیح می ‌دهد با یک نفر یا دونفر صحبت کند.
البته این به معنی آن نیست که شما آدمی اجتماعی نیستید. بلکه نشانگر این است که بیشتر تمایل به محیطهای آرام و کم جمعیت دارید. اغلب مردم، ساحل را با یک یا دو نفر می ‌بینند.
فاصله مردمی که در ساحل هستند با شما، نماد چگونگی ارتباط شما با افرادی است که پیرامونتان قرار دارند. اگر مردم آنقدر نزدیک بوده‌اند که امکان صحبت کردن با آنها فراهم بود، یعنی شما در بیشتر مواقع مایل به ارتباط برقرار کردن با دیگران هستید.
اگر مردم آنقدر دور بوده‌اند که امکان صحبت با آنها نبوده، بدان معنی است که شما در اکثر اوقات نیازی به برقراری ارتباط با دیگران ندارید، اما دلتان می ‌خواهد کسانی را پیرامون خود داشته باشید.
و بالاخره اگر مردم خیلی دور بوده‌اند یعنی شما در اکثر مواقع نیازی به برقراری ارتباط با دیگران ندارید و از تنها بودن با خودتان راضی هستید.

شنبه، آبان ۰۹، ۱۳۸۸

باورها

چقدر خوبه كه هر از گاهي باورهايمان را يه مروري كنيم. بد نيست ادم چند وقت يه بار ذهنيات و تفكراتش رو خانه تكاني كنه .واضح تر بگم.ما در مورد رفتار و افكارمون بيشتر از اونيكه فكر كنيم بر حسب عادت فكر ميكنيم و عمل ميكنيم. براي چند لحظه بدون تعصب اين مطلب رو بخونيم. قبول؟!
قبل از ادامه بحث ازمايش زير را بخوانيد خيلي جالب و خواندني است:
باور ها
دانشمندان براي بررسي تعيين ميزان قدرت باورها بر كيفيت زندگي انسانها آزمايشي را در « هاروارد يونيورسيتي » انجام دادند :
80 پيرمرد و 80 پيرزن را انتخاب كردند . يك شهرك را به دور از هياهو برابر با 40 سال پيش ساختند . غذاهاي 40 سال پيش در اين شهرك پخته ميشد . خط روي شيشه هاي مغازه ها ، فرم مبلمان ، آهنگها ، فيلم هاي قديمي ، اخباري كه از راديو و تلويزيون پخش ميشد ، را مطابق با 40 سال قبل ساختند . بعد اين 160 نفر را از هر نظر آزمايش كردند :
تعداد موي سر ، رنگ موي سر ، نوع استخوان ، خميدگي بدن ، لرزش دستها ، لرزش صدا ، ميزان فشار خون ... بعد اين 160 نفر را به داخل اين شهرك بردند ، بعد از گذشت 5 الي 6ماه كم كم پشتشان صاف شد ، راست مي ايستادند ، لرزش دستها بطور ناخودآگاه از بين رفت ، لرزش صدا خوب شد ، ضربان قلب مثل افراد جوان ، رنگ موهاي سر شروع به مشكي شدن كرد ، چين و چروكهاي دست و صورت از بين رفت .
علت چه بود ؟
خيلي ساده است . آنها چون مطابق با 40سال پيش زندگي كردند ، باور كرده بودند 40 سال جوانتر شده اند .
انسانها همان گونه كه باور داشته باشند مي توانند بينديشند . باورهاي آدمي است كه در هر لحظه به او القا ميكند كه چگونه بينديشد .
اصولا فرق بين انسانها ، فرق ميان باورهاي آنان است . انسانهاي موفق با باورهاي عالي ، موفقيت را براي خود خلق ميكنند . انسانهاي ثروتمند ، باورهاي عالي و ثروت آفرين دارند كه با اعتماد به نفس عالي خود و بدون توجه به تمام مسائل به دنبال كسب ثروت ميروند و به لحاظ باورهاي مثبتشان به ثروت مطلوب خود ميرسند .
قانون زندگي قانون باورهاست . باورهاي عالي سرچشمه همه موفقيتهاي بزرگ است . توانمندي يك انسان را باورهاي او تعيين مي كند ..
انسانها هر آنچه را كه باور دارند خلق ميكنند . باورهاي شما دستاوردهاي شما را در زندگي ميسازند . زيرا باورها تعيين كننده كيفيت انديشه ها ، انديشه ها عامل اوليه اقدامها و اقدامها عامل اصلي دستاوردها هستند
حكايت دوم:
انیشتین می‌گفت : « آنچه در مغزتان می‌گذرد، جهانتان را می‌آفریند. »
استفان کاوی (از سرشناسترین چهره‌های علم موفقیت) احتمالاً با الهام از همین حرف انیشتین است که می‌گوید:« اگر می‌خواهید در زندگی و روابط شخصی‌تان تغییرات جزیی به وجود آورید به گرایش‌ها و رفتارتان توجه کنید؛ اما اگر دلتان می‌خواهد قدم‌های کوانتومی بردارید و تغییرات اساسی در زندگی‌تان ایجاد کنید باید نگرش‌ها و برداشت‌هایتان را عوض کنید .»
او حرفهایش را با یک مثال خوب و واقعی، ملموس‌تر می‌کند:« صبح یک روز تعطیل در نیویورک سوار اتوبوس شدم. تقریباً یک سوم اتوبوس پر شده بود. بیشتر مردم آرام نشسته بودند و یا سرشان به چیزی گرم بود و درمجموع فضایی سرشار از آرامش و سکوتی دلپذیر برقرار بود تا اینکه مرد میانسالی با بچه‌هایش سوار اتوبوس شد و بلافاصله فضای اتوبوس تغییر کرد. بچه‌هایش داد و بیداد راه انداختند و مدام به طرف همدیگر چیز پرتاب می‌کردند. یکی از بچه‌ها با صدای بلند گریه می‌کرد و یکی دیگر روزنامه را از دست این و آن می‌کشید و خلاصه اعصاب همه‌مان توی اتوبوس خرد شده بود. اما پدر آن بچه‌ها که دقیقاً در صندلی جلویی من نشسته بود، اصلاً به روی خودش نمی‌آورد و غرق در افکار خودش بود. بالاخره صبرم لبریز شد و زبان به اعتراض بازکردم که: «آقای محترم! بچه‌هایتان واقعاً دارند همه را آزار می‌دهند. شما نمی‌خواهید جلویشان را بگیرید؟» مرد که انگار تازه متوجه شده بود چه اتفاقی دارد می‌افتد، کمی خودش را روی صندلی جابجا کرد و گفت: بله، حق با شماست. واقعاً متاسفم. راستش ما داریم از بیمارستانی برمی‌گردیم که همسرم، مادر همین بچه‌ها٬ نیم ساعت پیش در آنجا مرده است. من واقعاً گیجم و نمی‌دانم باید به این بچه‌ها چه بگویم. نمی‌دانم که خودم باید چه کار کنم و ... و بغضش ترکید و اشکش سرازیر شد.»
استفان کاوی بلافاصله پس از نقل این خاطره می‌پرسد:« صادقانه بگویید آیا اکنون این وضعیت را به طور متفاوتی نمی‌بینید؟ چرا این طور است؟ آیا دلیلی به جز این دارد که نگرش شما نسبت به آن مرد عوض شده است؟ » و خودش ادامه می‌دهد که:« راستش من خودم هم بلافاصله نگرشم عوض شد و دلسوزانه به آن مرد گفتم: واقعاً مرا ببخشید. نمی‌دانستم. آیا کمکی از دست من ساخته است؟ و....
اگر چه تا همین چند لحظه پیش ناراحت بودم که این مرد چطور می‌تواند تا این اندازه بی‌ملاحظه باشد٬ اما ناگهان با تغییر نگرشم همه چیز عوض شد و من از صمیم قلب می‌خواستم که هر کمکی از دستم ساخته است انجام بدهم .»
« حقیقت این است که به محض تغییر برداشت٬ همه چیز ناگهان عوض می‌شود. کلید یا راه حل هر مسئله‌ای این است که به شیشه‌های عینکی که به چشم داریم بنگریم؛ شاید هرازگاه لازم باشد که رنگ آنها را عوض کنیم و در واقع برداشت یا نقش خودمان را تغییر بدهیم تا بتوانیم هر وضعیتی را از دیدگاه تازه‌ای ببینیم و تفسیر کنیم . آنچه اهمیت دارد خود واقعه نیست بلکه تعبیر و تفسیر ما از آن است
فقط 10 دقيقه بشينيم تو يه جاي خلوت و تك تك طرز فكر ها و رفتارهايي كه بطور نا خود اگاه عادتمون هست مرور كنيم.ميدونيد چه اتفاقي ميافته؟
اگر واقعا بدون تعصب تك تك اعمال و افكارمون رو مرور كنيم به خوبي ميتونيم خوب و بدهاش رو از هم تفكيك كنيم. خوبها و به درد بخور هاش رو تقويت كنيم و بدها وكثيف هاش رو دور بندازيم تا بيش ازاين تو زندگيمون دست و پامون رو نگيره. انسان به طور ذاتي بدون اينكه نياز به اقا بالا سري داشته باشه توانايي تشخيص خوب و بد رو داره. مگه نه؟؟؟!!!
خب منظورم از اين خانه تكاني چيه؟:
تو ادبياتمون بهش ميگن:
چشمها رو بايد شست .جور ديگر بايد ديد.....
تو ادبيات عرفاني مون هم بهش ميگن:
بيا تا گل برافشانيم و مي در ساغر اندازيم......فلك را سقف بشكافيم و طرحي نو در اندازيم
با كلاسها هم بهش ميگن:
مهندسي مجدد يا ري انجينيرينگ:Re-Engineering
بزرگان هم بهش ميگن:
مراقب افكارت باش كه گفتارت ميشود مراقب گفتارت باش كه رفتارت ميشود مراقب رفتارت باش كه عادتت ميشود.مراقب عادتت باش كه شخصيتت ميشود و مراقب شخصيتت باش كه سرنوشتت ميشود..
مذهبي ها هم بهش ميگن:
يك ساعت تفكر بهتر از هفتاد سال عبادت
قانون فعاليت هاي ذهن ناخودآگاه:
ذهن ناخود آگاه شما موجب ميشود همه گفته ها و اعمالتان مطابق با الگويي انجام پذيرد كه با تصوير ذهني و باورهاي شما هماهنگ است.
ذهن ناخود آگاه شما بسته به اينكه چگونه برنامه ريزي ميكنيد مي تواند شما را به پيش ببرد يا از پيشرفت باز دارد.
توي اين خانه تكاني ذهن و رفتار چه اتفاقاتي ميافته:
*بعضي باورهاوذهنيتها رو بايد تميز كرد و غبار زمان رو ازش دور كرد ،سر و ساماني داد ، خيلي محكم تر اوونها رو حفظ كرد و بهش بها داد.چه باورهاي قشنگي داشتيم كه به مرور زمان و دود زندگي يكنواخت سياهي بهش نشسته و بايد با چاشني خاطره سر و ساماني بهشون داد و دوباره در رديف اول قفسه باورهامون قرار بديم
** بعضي از اوون باورها رو كه اتفاقا از بس بهشون عادت كرديم خيلي هم دم دست قرار گرفتند و هميشه مزاحمي براي ديدن باورهاي قشنگمون هستند،بايد براي هميشه فراموش كرد و در زباله دان فراموشي قرار داد.
***اگر خوب به اين باورها دقت كنيم ميبينيم كه بسياري از رفتارهايمان ناشي از باورهايي است كه از انها بيزار هستيم.ولي از بس در درون نا خود اگاهمان به انها عادت كرديم وجود انرا فراموش كرده ايم.
جالب است كه در اين كنكاش متوجه رفتارهايي ميشويم كه به دليل انتقام از كسانيكه در حق ما ظلمي كرده اند و به انها دسترسي نداريم به طور ناخوداگاه از اطرافيانمان انتقام ميگيريم.!در صورتيكه آنها شايد خيلي هم ما را دوست داشته باشند ولي اين نفرت به قدري در درون ما نفوذ كرده كه علاقه انها را نه تنها درك نميكنيم بلكه به طريقي سعي در ازردن انها داريم.
**** مثل اينكه مطلب داره پيچيده ميشه.
****ضمنا اگر خوب دقت داشته باشيم با تفكراتي در درون خود مواجه ميشيم كه اتفاقا خيلي هم به كارمان امده و در برابر مشكلات زيادي از اونها استفاده كرديم ولي از بس كه هميشه در دسترسمون بوده قدرش رو ندونستيم و فراموشش كرديم و گذاشتيمش كنار. و حالا كه با مشكل مواجه ميشيم يادمون رفته كه چه ابزار خوبي رو كنار گذاشتيم و ميتونستيم ازش استفاده كنيم. حالا كه داريم افكارمون رو زير و رو ميكنيم خوبه كه دوباره اون باورها و ابزارها رو گرد گيري كنيم و ازشون استفاده كنيم.

چهارشنبه، مهر ۲۹، ۱۳۸۸

آموزه هاي ماركز

در 15 سالگی آموختم که مادران از همه بهتر می‌دانند، و گاهی اوقات پدران هم.
در 25 سالگی دانستم که یک نوزاد، مادر را از داشتن یک روز هشت ساعته و پدر را از داشتن یک شب هشت ساعته، محروم می‌کند.
در 30 سالگی پی بردم که قدرت، جاذبه مرد است و جاذبه ، قدرت زن.
در 35 سالگی متوجه شدم که آینده چیزی نیست که انسان به ارث ببرد؛ بلکه چیزی است که خود می‌سازد.
در 40 سالگی آموختم که رمز خوشبخت زیستن، در آن نیست که کاری را که دوست داریم انجام دهیم؛ بلکه در این است که کاری را که انجام می‌دهیم دوست داشته باشیم.
در 45 سالگی یاد گرفتم که 10 درصد از زندگی چیزهایی است که برای انسان اتفاق می‌افتد و 90 درصد آن است که چگونه نسبت به آن واکنش نشان می‌دهند.
در 50 سالگی پی بردم که کتاب بهترین دوست انسان و پیروی کورکورانه بد ترین دشمن وی است.
در 55 سالگی پی بردم که تصمیمات کوچک را باید با مغز گرفت و تصمیمات بزرگ را با قلب.
در 60 سالگی متوجه شدم که بدون عشق می‌توان ایثار کرد اما بدون ایثار هرگز نمی توان عشق ورزید.
در 65 سالگی آموختم که انسان برای لذت بردن از عمری دراز، باید بعد از خوردن آنچه لازم است، آنچه را نیز که میل دارد بخورد.
در 70 سالگی یاد گرفتم که زندگی مساله در اختیار داشتن کارت‌های خوب نیست؛ بلکه خوب بازی کردن با کارت‌های بد است.
در 75 سالگی دانستم که انسان تا وقتی فکر می‌کند نارس است، به رشد وکمال خود ادامه می‌دهد و به محض آنکه گمان کرد رسیده شده است، دچار آفت می‌شود.
در 80 سالگی پی بردم که دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترین لذت دنیا است.
در 85 سالگی دریافتم که همانا زندگی زیباست.

برنامه ريزي براي نظافت منزل

به گزارش «Readers digest»، هرچه تمیزکاری به دفعات بیشتری تکرار شود، تجمع کثیفی کمتر خواهد بود و کار نظافت را در کوتاه ترین زمان ممکن می توان انجام داد.توجه داشته باشید.
تمیزکاری ۱۵ دقیقه ای روزانه
برای یک برنامه تمیزکاری معمولی بیشتر از ۱۵ دقیقه وقت اضافه نیاز ندارید به شرط این که همیشه و مرتب کارهای منزل را انجام داده باشید.
۱- تخت خواب را مرتب کنید.
۲ - لباس های کثیف را درون سبد قرار دهید. بدون صرف وقت زیادی، تمام اتاق ها را سرکشی کنید و همه وسایل را سرجای خود قرار دهید.
۳ - میز آشپزخانه را دستمال بکشید.
۴ - ظرف ها را جابه جا کنید.
تمیزکاری هفتگی:
شما می توانید برای این کار ۲ تا ۳ ساعت در هفته وقت بگذارید و یا این که در تمام روزهای هفته ۱۵ دقیقه به وقت خود اضافه کنید.یک بار در اتاق حرکت کنید و وسایل را جابه جا کنید.
اتاق خواب، اتاق نشیمن و آشپزخانه: اگر خانه دوبلکس دارید، ابتدا از بالا شروع کنید. در صورتی که خانه شما یک طبقه است، از کم رفت و آمدترین اتاق شروع کنید. ابتدا به تمامی اتاق ها سر بزنید و سطل آشغال ها را خالی کنید. به اتاق اول برگردید و تارهای عنکبوت را پاک کنید، پنکه های سقفی، چارچوب های در، قاب های عکس و لامپ ها را گردگیری کنید.
حمام: مواد جرم گیر را روی در، دیوار، وان، سینک و کاسه دستشویی بریزید تا اثر خودش را برای از بین بردن میکروب ها برجای بگذارد. دستگیره های در فراموش نشود.
آشپزخانه:
از بالا شروع کنید، کابینت ها را از سمت بالا به پایین دستمال کنید. داخل گاز و مایکروفر را تمیز کنید. وسایل برقی مانند همزن و... که روی میز قرار دارد را دستمال بکشید. در انتها سینک آشپزخانه را تمیز کنید، جارو بکشید و سپس کف آشپزخانه را تی یا دستمال بکشید. در پایان یخچال را مرتب کنید.
نظافت ماهانه:
یک روز تعطیل را برای این کار در نظر بگیرید تا همه کارها را انجام دهید و یا این که کارهای نظافت ماهانه خود را بین روزهای هفته تقسیم کنید.
1- با استفاده از دستمال آینه حمام را تمیز کنید.
2 - قفسه و کشوهای مخصوص سبزی یخچال را بشویید.
3 - زیر کوسن های مبل ها را جاروبرقی کنید.
4 - یخچال را تمیز کنید.
5-سطل های آشغال را شست وشو دهید.
نظافت سالانه:
۱۲ برنامه نظافت و تمیزکاری خود را بین ۱۲ ماه سال تقسیم کنید و به مرور انجام دهید:
ماه اول:
کابینت دارو را مرتب کنید و تمامی داروهای تاریخ گذشته را دور بریزید.
ماه دوم:
مکان هایی که دسترسی به آن سخت است مانند پشت گاز، یخچال، لباس شویی، مبلمان و زیر تخت را تمیز کنید.
ماه سوم:
فرش و قالی ها را با دقت تمیز کنید.
ماه چهارم:
پنجره ها را تمیز کنید.
ماه پنجم:
کابینت های آشپزخانه را مرتب کنید.
ماه ششم:
لحاف، روتختی، روبالشتی و پتو را شست وشو دهید.
ماه هفتم:
انباری را مرتب و تمیز کنید.
ماه هشتم:
کمد و کشوهای لباس را مرتب کنید. لباس های اضافه را جدا کنید و به افراد نیازمند هدیه دهید.
ماه نهم:
کمد رخت خواب ها را مرتب و تمیز کنید.
ماه دهم:
یخچال فریزر را یخ زدایی کنید؛ اجاق گاز و فر را تمیز کنید.
ماه یازدهم:
ظروف چینی و غیرچینی را بشویید.
ماه دوازدهم:
تشک ها را در صورت نیاز مرتب و تعمیر کنید، پرده و مبل ها را تمیز کنید

جمعه، مهر ۲۴، ۱۳۸۸

این همه عاشق داری، چطور حسودی نکنم ؟

وقتی‌ باد آروم آروم، موتو نوازش می‌کنه
طبیعت وجودتو اینقدر ستایش می‌کنه
وقتی‌ که یواشکی خواب به سراغ تو میاد
برای داشتن چشمای تو خواهش می‌کنه
وقتی‌ شب فقط میاد، برای خوابیدن تو
خورشید از خواب پا می‌شه، تنها واسه دیدن تو
وقتی‌ که چشمه حریصه، واسه لمس تن تو
یا که پیچک آرزوشه، بشه پیراهن تو
وقتی‌ هر پرنده به عشق تو پرواز می‌کنه
عشق تو، حتی طبیعتو هوس باز می‌کنه
وقتی‌ تو قلب خدا این همه جا هست واسه تو
چرخ گردون، واسه تو گردشو آغاز می‌کنه
این همه عاشق داری، چطور حسودی نکنم ؟


يك تقسيم بندي خواننده هاي انگليسي زبان

1-خواننده هایی که صدای آنها زبان زد خاص و عام است و از امتحان خوانندگی کاملا موفق بیرون آمدن.
این گروه دارای قدرت صدای بالا هستن و اجراهای زنده شان هیچ فرقی با اجراهای در استودیو آنها نمی کند.
یک تعدادی از آنها خواننده های قدیمی هستن مثل:
Joan Jett& The Blackhearts ،Tina Turner ،Alannah Myles ، Aretha Franklin ،Celine Dion ،Gloria Esefan ،Mary J Blige ، Shakira
Chaka Khan، Cher ، Cyndi Lauper ، Diana Ross ، Heart،Jennifer Rush ،Mariah Carey،Pat Benatar ، Patricia Kaas،Robin Beck
Roxette ، Stevie Nicks (Fleet Wood Mac ، Whitney Houston، Vi+xen ،Toni Braxton
و تعدادی از آنها خواننده های نسل جدید که صدای بسیار زیبایی دارن و در اجراهای زنده خود می ترکانند.همچنین تعدادی از آنها برنده مسابقات مختلف خواننده سازی در دنیا هستن.
Alexandra Burke،Beyonce،Carrie Underwood، Christina Aguilera، Jennifer Hudson، Jordin Sparks، Kelly Clarckson،Leona Lewis ، Nadiya ،Rihannaو...
و خواننده هایی با صدای فوق العاده قوی و اپرایی
Tarja Turunen (Nightwish ، Sarah Brightman
2-اما گروه دوم
خواننده های این گروه خواننده های با صدایی لطیف و زیبا هستن ( در کل دلنشین ) ولی مثل گروه اول قابلیت این را ندارن که به هر سبک و سیاقی بخونن.ضمن اینکه اجراهای زنده زیبایی دارن.به هر حال این خواننده ها در سبک خودشان واقعا استادن.
Alicia Keys ، Andrea Corr (The Corrs ، Belinda Carlisle ،Dido،Enya،Faith Hill ،Joss Stone ، Kate Bush ، Delta Goodrem، Kim Wilde،Laura Branigan
Lucie Silvas ، Melissa Etheridge ، Natasha Bedingfield ، Nelly Furtado
The Cranberries ،Shania Twain
Sarah Mclachlan ، Sandra ،Suzanne Vega ،Mylene Farmer ،Tori Amos ،Trisha Yearwood
و تعدادی هم راک هستن:
Avril Lavigne،Within Temptation (Sharon De Adel Paramore،Evanescence
3-اما گروه آخر
خواننده های این گروه در استودیوها صدای زیبایی دارن و اکثرا کنسرتهای موفقی دارن و لی بیشتر جنبه های دیگری از هنر آنها به جای صدایشان مطرح است.
Vanessa Carlton ، The Cardigans ،Spice Girls، Lady Gaga ،Madonna

پنجشنبه، مهر ۲۳، ۱۳۸۸

براي تو....

مگر مي شود ازتوسخنی عاشقانه گفت وقتي خود عشقي
مگر مي شود برایت ترانه گفت وقتي كلمه اي
فقط مي شود گفت .....
تو بزرگي و در آيينه كوچك ننمايي
و به همان بزرگي كه داري خواهم گفت .....
دوستت دارم ....
http://rlv.zcache.com/i_love_you_teddy_bear_sculpture_photosculpture-p153927539819521563qdjh_400.jpg

سه‌شنبه، مهر ۲۱، ۱۳۸۸

خطاطي آنلاين

خطاطي نستعليق آنلاين سايتي است براي گسترش استفاده از خط زيباي نستعليق. با استفاده از اين سايت به راحتي بدون نياز به استفاده از سيستم عامل فارسي،كيبورد فارسي و يا نصب هيچگونه فونت خاصي با بالاترين سرعت متون خود را به نستعليق،ثلث و يا دستخط نوشته و آن را به صورت تصوير با كيفيت بالا و بافرمت PNG و يا با فرمت معمول JPG دريافت نماييد.

«گوگل ویو»، پایان عصر حکمرانی ایمیل

تا به امروز ایمیل‌، اصلی‌ترین راه ارتباط ما در اینترنت بود، اما به نظر می‌رسد که رفته‌رفته این دوره، در حال سپری شدن است. در این پست، ابتدا ایمیل را با شیوه‌های نوین ارتباطی مقایسه می‌کنم و سپس در مورد گوگل ویو Google Wave و تفاوت آن با سایر شیوه‌های ارتباط آنلاین صحبت خواهم کرد.

نسل جدیدی از سرویس‌های اینترنتی، عرصه را بر ایمیل تنگ کرده‌اند، شاخص‌ترین آنها فیس‌بوک و توییتر هستند. چنین تغییر رویکردی در عرصه ارتباطات آنلاین، شیوه ارتباط ما را به اندازه زیادی دستخوش تغییر کرده‌اند.

گرچه در حال حاضر هنوز هم بر تعداد کاربران ایمیل افزوده می‌شود، اما شتاب رشد کاربران سرویس‌های دیگر ارتباطی، آهنگ سریع‌تری دارد. در آگوست سال ۲۰۰۹، بیش از ۲۷۶ میلون نفر در آمریکا، چند کشور اروپایی، استرالیا و برزیل از ایمیل استفاده می‌کردند که نسبت به آگوست سال ۲۰۰۸، ۲۱ درصد بیشتر بود. اما در مقام مقایسه، میزان رشد کاربران شبکه‌های اجتماعی، در همین بازه زمانی، ۳۱ درصد بود و به بیش از ۳۰۱ میلیون نفر رسید.

نیازها و توقعات بشر، محدوده خاصی ندارند. چند سال پیش ممکن بود، نیم ساعت طول بکشد، تا ایمیل به گیرنده، برسد. اما امروز، اگر پیامکی، با تأخیر چند ثانیه‌ای به دست گیرنده‌اش برسد، شاکی می‌شویم. چند سال بعد هم ممکن است شکایت ما این باشد که چرا وقتی در مکانی نزدیک دوستمان قرار داریم، از موبایلمان پیامکی به طور خودکار فرستاده نمی‌شود، مبنی بر اینکه ما همان نزدیکی هستیم!

ویژگی‌ها و کاربردهای سرویس‌های جدی ارتباطی:

۱- ارتباط در همه جا و هر زمان: شاید ایمیل بیشتر مناسب روزهایی بود که همیشه و همه جا به اینترنت متصل نبودیم، در آن روزها که خبری که از اینترنت موبایلی نبود، ما هر روز، در ساعت مشخصی به اینترنت متصل می‌شیدم، وارد حساب کاربری ایمیل‌ خود می‌شدیم و بعد از خواندن و جواب دادن به ایمیل‌ها، دیس‌کانکت می‌شدیم. اما اتصال بی‌وقفه کاربران به اینترنت، مستلزم ایجاد سرویس‌های جدیدتری بود، سرویس‌هایی که رفته‌رفته سرو کله‌شان پیدا شد.

۲- ارتباط بی‌درنگ: زمانی برای اینکه بفهمیم دوستمان کجاست، در حال انجام چه کاری است و یا چه حال و هوایی دارد، مجبور بودیم، ایمیلی بزنیم و منتظر پاسخ بمانیم، اما حالا به یاری فیس‌بوک و توییتر، حتی لازم نیست، چنین سؤال‌هایی پرسیده شود، چون می‌شود، پاسخ این سؤال‌های ذهنی را در status یا توییت‌های دوستان دید.

۳- سرویس‌های جدید ارتباطی، هم بر کمیت ارتباط می‌افزایند و هم ارتباط را از حالت خشک و رسمی در می‌آورند. چند وقت پیش اگر به سفری می‌ر‌فتیم، ممکن بود با ایمیل برای تعداد محدودی از دوستانمان در مورد چیزهایی که دیده‌ایم و تجربه کرده‌ایم، توضیحاتی بدهیم و احیانا عکس‌هایی برایشان بفرستیم. اما امروز در همان لحظه، تعداد بیشتری از دنبال‌کنندگان ما در توییتر، می‌توانند بخوانند که کجا هستیم و چقدر با مقصد نهایی فاصله داریم، آنها حتی می‌توانند عکسی را که چند ثانیه پیش با موبایل گرفته‌ایم و به اشتراک گذاشته‌ایم، ببینند! البته همین فاش‌گویی جمعی ، ممکن است مجبورمان کند که اندکی ملاحظه‌گری را هم وارد نوشته‌ها و اشتراکاتمان کنیم.

۴- سرریز اطلاعات: اما یک جنبه منفی سرویس‌های جدید ارتباطی، سرریز اطلاعات است. وقتی شما در توییتر یا فرندفید بیش از ۲۰۰ – ۳۰۰ نفر را دنبال کنید، به خوبی متوجه این قضیه می‌شوید. گاهی پیدا کردن پیام‌های مهم در میان انبوهی از پیام‌های کم اهمیت‌تری که مثلا در آنها محتوای نهار و صبحانه یا قطعه شعری توییت شده‌ است، ناممکن می‌شود. اینجاست که گاهی نیاز می‌شود، کاربر به دنبال صافی‌هایی بگردد که پیام‌های باارزش‌تر را برایش جدا کنند، مثلا در توییتر می‌توان تگ خاصی را جستجو کرد، به زودی هم کاربران این سرویس امکان خواهند یافت که کسانی را که دنبال می‌کنند، در گروه‌های مرتب کنند و نظم بدهند.

اما شاید کمتر کسی باشد که از ترس یک سونامی اطلاعاتی، بر وسوسه دسترسی به دریای اطلاعات ارزشمندی که سرویس‌های جدید ارتباطی در اختیارمان قرار می دهند، فائق آید.

۵- هویت‌بخشی: من کی هستم؟! در زمانه ایمیل، ما تنها اسمی بودیم، قبل از یک دات کام. اما در عصر توییتر، فیس‌بوک و فرندفید، کاربران دیگر می‌تواند از کوچک‌ترین علایق و سلایق ما مطلع شوند: چه چیز می‌خوریم و چقدر؟! شب‌بیداری را دوست داریم؟ گیک عشق‌کامپیوتر هستیم یا طرفدار مشتاق یک تیم فوتبال؟ کدام شاعر را دوست داریم؟ ولخرج هستیم یا خسیس؟ انزواطلب و محتاط هستیم یا اجتماعی و رفیق‌باز؟ چه نوع خبرهایی را دنبال می‌کنیم؟ اینها چیزهایی هستند که در عصر ایمیل، هرگز در مورد دوستان آنلاینمان کشف نمی‌کردیم.

۶- وقت‌گیر یا ابزارهایی برای تلف کردن وقت؟ بسته به نحوه استفاده ما از ابزارهای جدید ارتباطی، آنها هم می‌توانند وسیله‌ای برای صرفه‌جویی در وقت باشند و هم ابزارهایی برای تلف کردن وقت.

تصور کنید که مشکل فنی در مورد کامپیوتر یا یک سوال درسی دارید. با پرسیدن سؤالتان در یک شبکه اجتماعی، به احتمال زیاد یک پاسخ مناسب دریافت خواهید کرد و تازه می‌توانید به صورت زنده، سؤال و جواب هم بکنید. به این ترتیب دیگر لازم نیست، به چند نفر ایمیل بزنید و چند ساعت منتظر بمانید، اما از سوی دیگر همین شبکه‌های اجتماعی می‌توانند، خیلی راحت، هر روز دو سه ساعت از وقت با ارزشتان را بگیرند.

———————-

گوگل ویو، تجسم الگوی جدید ارتباط:

از حدود ۱۰ روز پیش، دعوتنامه‌های سرویس جدید گوگل، یعنی گوگل ویو Google Wave، که البته هنوز در مراحل ابتدایی خود به سر می‌برد، برای تعدادی از کاربران فرستاده شده است و کاربران ایرانی محدودی هم به آن دعوت شده‌اند. کار برجسته گوگل ویو، مهیا کردن امکان ارتباط بی‌درنگ کاربران و تسهیل اشتراک نظرات و فایل‌ها برای آنهاست.

به گمان من گوگلی‌ها حتما نحوه خاص و منحصر به فرد ارتباطات را در فرندفید، تحت نظر گرفته‌اند و با استفاده از این مشاهدات ایده گوگل ویو را عملی کرده‌اند. اگر کاربر فرندفید بوده باشید، می‌دانید که ارتباط در فرندفید، الگوی خاص دارد:

در ایمیل، ارتباط غیرفعال passive است. به این معنی که وقتی شما ایمیل دریافت می‌کنید، اجباری برای پاسخ دادن به آن در همان لحظه ندارید. توییتر از این لحاظ، نوع غیرفعال‌تری از ارتباط است، چون اکثر توییت‌ها به منظور دریافت پاسخ، ارسال نمی‌شوند.

اما در هنگام چت و استفاده از سرویس‌های پیام‌رسانی بی‌درنگ، نوع ارتباط جبری aggressive است. یعنی شما اگر on باشید و بعد دوستتان روی چت ظاهر شود و سوالی بپرسد، اجباری برای پاسخ دادن در همان لحظه دارید.

اما گوگل ویو می‌کوشد که الگوی تازه‌تری ار ارتباط را همگانی کند: ترکیبی از ارتباط غیرفعال و ارتباط جبری! از این نظر گوگل ویو دقیقا شبیه فرندفید است.

بگذارید بیشتر برایتان توضیح بدهم، وقتی دعوتنامه گوگل ویو را دریافت کردید، حتما در دقایق ابتدایی گیچ می‌شوید و از خودتان می پرسید که سرویسی که اینقدر حرف و حدیث برایش به پا شده، همین بود؟! این سرویس چه چیز تازه‌ای دارد؟

در گوگل ویو، هر زمان که بخواهید در مورد مسئله‌ای صحبت کنید، باید اصطلاحا یک موج یا Wave درست کنید. به نظر من این اصطلاح بسیار بامسما است. فرض کنید که مثلا هوس کرده‌اید که لپ‌تاپ بخرید، شما می‌توانید یک ویو برای این منظور درست کنید و چند نفر از دوستان را وارد «ویو» مورد نظر بکنید و شروع کنید به بحث. بعضی از دوستانی که وارد ویو کرده‌اید، در آن لحظه آنلاین هستند و در ضمن حوصله بحث دارند، پس تقریبا شبیه یک چت معمول، با شما سوال جواب می‌کنند. اما تعدادی از دوستانی هم که وارد ویو کرده‌اید، در آن لحظه آنلاین نیستند، یا در آن زمان، حوصله بحث در مورد برندهای مختلف لپ‌تاپ را ندارند، آنها می‌توانند هر زمان که دوست داشته باشند، کل گفتگوهای شما را بخوانند و بعد نظرات خود را اضافه کنند.

پس می‌بینید که این گوگل ویو با ترکیب دو شیوه ارتباطی غیرفعال و جبری، شیوه جدیدی از ارتباط را درست کرده است، با تسامح می‌توان گفت: گوگل ویو، ترکیب ایمیل و چت است. گوگلی‌ها قبلا با کنار هم قرار دادن ایمیل و جی‌تاک کوشیده بودند که چت وایمیل را با هم ادغام کنند، اما حالا با ویو، آنها توانسته‌اند، به شیوه مبتکرانه‌تری این کار را انجام دهند.

تا زمانی که ویو در دسترس همه کاربران اینترنت قرار بگیرد، زمان زیادی باقی مانده، باید منتظر ماند و دید که وقتی این سرویس همگانی شود و اپلیکیشن‌های دسکتاپ و موبایل هم برای آن، همچون توییتر ساخته شود، چه میزان محبوبیت خواهد داشت و موفقیت کسب خواهد کرد.

اما چیزی که روشن است این است که ویو، بیش از آنکه یک محصول اختصاصی شرکت گوگل باشد، یک پلت‌فرم است و به عبارت دیگر یک خط مشی و یک تفکر و اندیشه بنیادی برای ایجاد تحول و تولید شیوه جدیدی از ارتباط است.

یکشنبه، مهر ۱۹، ۱۳۸۸

62 نكته براي زندگي

1- در دنیا جای کافی برای همه وجود دارد ولی شما مطمئنناَ مستقل از هیکلتان، مستحق جای بیشتری نسبت به دیگران هستید.
2- حتی اگر توالت شما به جدید ترین تجهیزات روز دنیا مجهز باشد، آفتابه را در دستشویی همیشه پر نگه دارید، به خصوص در ایام تابستان.
3- هرگز سعی نکید یک نئو مارکسیست را در مورد نظریه پایان تاریخ فوکویاما متقاعد کنید.
4- وقتی می خوابید پس از در آوردن جوراب هایتان آن ها را قبل از پرت کردن داخل هم فرو کنید (ارزش این نکته را صبح روز بعد درک خواهید کرد)
5- از همه چیز های یکبار مصرف به خصوص تیغ های اصلاح، چندین مرتبه استفاده کنید.
6- خواب هایتان را هرگز برای همسرتان تعریف نکید
7- درتاکسی برای اینکه کرایه تان عادلانه حساب شود پشت سر کسانی که درب را محکم می کوبند فحش بدهید.
8- در وصله جوراب این نکته شاید حیاتی باشد ولی در بخیه زدن لازم نیست یک سر نخ را گره بزنید.
9- بیاموزید که به مردم اعتماد کنید. به خصوص به سی دی فروش های خیابان انقلاب.
10- به دکتر ها، وکلا و کار چاق کن ها هر گز اعتماد نکنید.
11- کارت سوخت خود را با نخ به گردنتان بیاویزید تا در پمپ بنزین جا نماند.
12- با اصل عدم قطیت هایزنبرگ به ویژه در ایام انتخابات شوخی نکنید.
13- در یک توالت عمومی قبل از شروع هر کاری امکانات بالقوه و بالفعل را بسنجید. (از وجود آب، دستمال، سالم بودن سیفون و باز بودن مجرای فاضلاب مطمئن شوید)
14- اگر چاق هستید لباس با راه های افقی نپوشید. فکر می کنید چرا شیر ها به شکار گورخر بیشتر از فیل علاقه دارند؟
15- تا زمانی که صورتتان باد نکرده پولتان را برای دندانپزشک حرام نکنید.
16- شماره تلفن همه را داشته باشید و به هیچ کس شماره ندهید.
17- بد را به خاطر بدتر کنار نگذارید. مثلا ترک سیگار به خاطر نامزدتان و قولی که به او داده اید.
18- سعی کنید از سیاست هم مثل سایر امور چیزی سر در نیاورید.
19- فلسفه نئوکانتی را با قانون دوم ترمودینامیک مغالطه نکنید.
20- حتا اگر پزشک خبره ای هستید به خودتان آمپول نزنید.
21- هرگز وصیت نامه تنظیم نکید. آدم عاقل پول و وقتش را صرف چیزی که مال خودش نخواهد بود نمی کند.
22- پیش از خوردن آناناس پوست آن را بکنید (بگیرید)
23- در جاهایی که نیازی وجود ندارد همین جوری برای دست گرمی و کسب مهارت دروغ بگویید.
24- اگر تصمیم به ازدواج دارید برای اینکه دوران دانشجویی و پس زمینه هایش کامل از ذهنتان محو شود برای دریافت شوک الکتریکی یک دوره کامل را در یک آسایشگاه روانی بستری شوید.
25- به دشنام های استخوان دار چند زبان زنده دنیا مسلط باشید.
26- وقتی با همسرتان به پارک می روید سند ازدواجتان را فراموش نکنید.
27- سعی کنید چیزی را که درزندگی دوست دارید به دست آورید وگرنه مجبورید چیزی را که دوست ندارید به دست بیاورید.
28- اگر وبلاگ نویس هستید در اعتراض به فیلترینگ گسترده سایت ها، وبلاگ خود را دو بار ثبت کنید.
29- به خاطر داشته باشید که : 99درصد خوشبخت های دنیا پولدارند.
30- 100 درصد بد بخت های دنیا بی پول هستند.
31- 100 درصد احمق ها و الکی خوش های دنیا فکر می کنند که جز آن یک درصدی هستند که پول ندارند ولی خوشبختند.
32- در اتوبوس ومترو برای اینکه مجبور نشوید جای خود را به خانم ها یا افراد مسن بدهید، خود را به خواب بزنید.
33- خاطرات بد را فراموش کنید. خاطرات خوبی را هم که آدم های بد حضور هر چند کمرنگ در آن دارند توصیه می کنیم که فراموش کنید.
34- برای صرفه جویی اقتصادی یک روز در میان یک روزنامه عصر بخرید (چو هم خبرهای صبح آن روز، هم خبرهای صبح روز بعد را می نویسد)
35- مبنای اعتمادتان به یک سگ نه بر اساس جثه اش بلکه بر اساس کیفیت و کمیت دندان هایش باشد.
36- بله گفتن را بیاموزید تا با همه دوست بمانید ولی با بهانه هایی که بعدا با فراغ بال اختراع می کنید از زیر تعهدات در بروید.
37- یک شماره حساب مستقل و پنهان از همسرتان داشته باشد.
38- در دستشویی تلفن همراه خود را با درایت کامل مدیریت کنید.
39- وقتی در ترجیح یکی از مکاتب فرانکفورت یا وین به بن بست فلسفی رسیدید آن را انتخاب کنید که پسر عمویتان پس از چند هفته کارتن خوابی در خیابان هایش از آن شهر دیپورت شده است.
40- در انتخاب یک محصول بسته بندی مثل کنسرو، علاوه بر قیمت به وزن آن هم توجه کنید (برای سهولت می توانید از جدول های تناسبی که سوم ابتدایی یاد گرفته اید استفاده کنید)
41- وقتی از زندگی نا امید می شوید به کوزت و هاج زنبور عسل بیاندیشید.
42- نویسنده ها را جدی نگیرید. اگر رمان نویس ها به باهوشی کتاب هایشان بودند مطمئن باشید مانند آن ها سر از هالیوود در می آوردند.
43- اگر با همسایه طبقه پایینتان مشکلی دارید هر شب بعد از دو نصفه شب سیفون را بکشید.
44- اگر با همسایه طبقه بالایتان مشکل دارید سعی کنید مشکل خو را حل کنید یا اینکه به صدای سیفون بعد از دو نیمه شب عادت کنید.
45- وقتی همه جا را برای پیدا کردن عینک گمشده تان زیر و رو کرده اید محض احتیاط با لمس دست، پیشانی خود را هم چک کید.
46- برای اینکه در زندگی آدم موفقی شوید سعی کنید حداقل یک شکست عشقی بخورید.
47-نظریه تکامل داروین را زیاد جدگی نگرفته و زمان خود را از این پس کمتر جلوی آینه تلف کنید.
48- به یک آلمانی هرگز «جری» نگویید. حتی اگر اسمش جری باشد.
49- به خودتان جایزه بدهید. مثلا وقتی ترفیع گرفتید، به جای رفتن به مهمانی شام مادرزنتان، همسرتان را به یک رستوران گرانقیمت ببرید.
50- موفقیت مثل ترکیب سرّی کوکاکولاست. به فرمول هیچ احدی اعتماد نکنید.
51- اگر چه تاجر، وکیل، یا دکتر نباشید ولی لازم است که چشمک زدن نامرئی، اشاره با ابرو واحیای قلبی تنفسی را به عنوان فنون پایه بیاموزید.
52- کتاب هایی را که امانت می گیرید پس ندهید. مگر اینکه قرار باشد کتاب نایابتری از همان آدم به امانت بگیرید.
53- کتابی که قابل خواند است قابل خریدن هم هست. کتابی به کسی امانت ندهید. اگر چنین اشتباهی مرتکب شدید با وعده امانت دادن کتاب های نایاب دیگر، کتاب خود را پس بگیرید.
54- هرگز شوهر خود را از خواب بعد از ظهر بیدار نکنید مگر اینکه آتش سوزی به زیر شلواری اش رسیده باشد.
55- قبل از دست در دماغ کردن با یک چرخش 360 درجه وجود دوربین های مدار بسته و شیشه های آینه ای را بررسی کنید.
56- وقتی در یک سفر هوایی از رفتار مهماندار خوشتان نیامد برای تلافی او را گارسن-هوایی خطاب کنید.
57- بعد ا آروغ زدن در یک جمع رسمی با سخنرانی در مورد زیان های نوشابه های گاز دار و لزوم برخورد دولت با سازندگان این محصولات، افکار جمع را منحرف کنید.
58- اگر خیلی لاغر هستید تابستان ها در خانه بمانید. مگر اینکه با پلیور از منزل خارج شوید.
59- کلید خانه را زیر گلدان نگذارید. بهترین محل اختفا برای کلید کفش کتانی بو گندوی پسرتان است.
60- دوست خوب کسی است که دقیقا می دانید کجا به شما قرار است نارو بزند. دوست بد جوری است که نارو زدنش به ذهنتان هم خطور نمی کند.
61- اگر اسم چرخه ای به نام سعدی کارنو در فیزیک به گوشتان خورد پیش از اینکه به تبحر سعدی در فیزیک ایمان آورده و صلواتی هدر بدهید، به این فکر کنید که شاید پدرسعدی کارنو از علاقمندان آثارسعدی بوده است.
62- در موقعیتی که با فشار سردبیر مجبورید 55 نکته برای خوشبختی خلایق را یک شبه جعل کنید احتمال قیچی شدن حد اقل 7 تایش را در نظربگیرید (62نکته بنویسید.)

پنجشنبه، مهر ۱۶، ۱۳۸۸

پردرآمدترین مشاغل IT در جهان

فناوري اطلاعات به عنوان يك صنعت نوظهور و البته پر رونق در اين سال‌ها به تدريج به يكي از ماشين‌هاي استخدامي بازار كار و اشتغال هم تبديل شده است. تجارت‌هاي مختلف وابسته به اين صنعت هم سهم قابل‌توجهي از جذب نيروي كار را در سال‌هاي اخير به خودشان اختصاص داده‌اند. تمايل افراد به تحصيل در رشته‌هاي تخصصي مرتبط با اين صنعت و به دنبال آن افزايش چشمگير تعداد فارغ‌التحصيلان اين رشته‌ها نشان از رونق بازار كار در صنعت IT دارد. به اين ترتيب است كه حتي ركود و بحران اقتصادي اخير هم نتوانست چندان فشاري را بر اين صنعت تحميل كند تا IT به عنوان اولين صنعت رو به بهبود و نجات از اين بحران در جهان مطرح شود. اين روند گويا آنقدر اميدوار‌كننده است كه مي‌تواند نويد اتفاقات خوب آينده را در اين حوزه بدهد. خبري كه به تازگي منتشر شده و نشان از به كار افتادن مجدد ماشين استخدامي صنعت IT دارد، مي‌تواند يكي از همين اتفاقات خوب باشد. مشاغل جديد بعد از ركود به اين ترتيب موسسه تحقيقاتي بين‌المللي IDC در آخرين تحقيقات خود اعلام كرده است كه پيش بيني مي‌شود تا چهار سال آينده حدود 8/5‌ميليون شغل جديد در حوزه IT ايجاد شود. بر اين اساس اين صنعت توانسته است راه بهبود را به خوبي در پيش گرفته و نشانه‌هاي اين بهبود را خيلي زود بروز دهد. گزارش IDC نشان مي‌دهد كه در طول چهار سال آينده و در واقع تا سال 2013 بيش از 75000 تجارت جديد در صنعت IT به وجود مي‌آيد تا رشد تعداد مشاغل جديد اين صنعت را به 3‌درصد در سال برساند. استيو بالمر، مديرعامل غول نرم‌افزاري دنيا يعني شركت Microsoft در اين مورد مي‌گويد: «كشورهايي با نوآوري سريع، حجم سرمايه‌گذاري بالا در زيرساخت‌ها و توسعه بيشتر آموزش و مهارت‌ها در حوزه IT در واقع سرچشمه اين بازارهاي كاري هستند كه مي‌توانند تاثير زيادي بر بازارهاي جهاني بگذارند. در اين شرايط بحران اقتصادي، تكنولوژي‌هاي مدرن مي‌توانند نقش حياتي در افزايش توان توليدي و امكان ايجاد تجارت و بازارهاي كاري جديد داشته باشند تا در نهايت به رشد اقتصادي منجر شود.» جديدترين تحقيق موسسه IDC روي 52 كشور مختلف دنيا كه 98‌درصد از سرمايه جهاني IT را در دست دارند، انجام شده است. به عقيده كارشناسان IDC دليل اين موضوع هم به رشد سرمايه‌گذاري IT كه نشانه خارج شدن از شرايط بحران است، مربوط مي‌شود. با تمام اينها اما ركود اقتصادي توانست سايه خود را هر چند در مدت كوتاه روي صنعت IT هم بگستراند تا شاغلان در بخش‌هاي مختلف اين صنعت هم طعم بحران را بچشند. اين اتفاق بيشتر در روزهاي آغازي سال 2009 محسوس بود. به اين ترتيب نتايج تحقيقات مختلف انجام شده روي شركت‌هاي بزرگ سخت‌افزاري، نرم‌افزاري و خدماتي IT نشان مي‌دهد كه در نيمه اول سال 2009 بيش از 6000 شغل در صنعت IT در سطح جهان از بين رفته است. اين در حالي است كه به گفته كارشناسان بودجه بخش بازاريابي مشاغل در اين صنعت در سال 2009 با كاهش 3/8 ‌درصدي مواجه خواهد شد تا اين ركود اولين ركود در بودجه اين بخش از سال 2001 تا كنون باشد. بسياري از تحليل‌گران در اين مورد معتقدند كه روند طولاني پروژه‌ها و البته ركود اقتصادي و كمبود بودجه موثرترين عوامل در اين مورد هستند تا جايي كه بر اساس تحقيقات انجام شده، شركت‌هاي بزرگ IT كه بيش از 400‌ميليارد‌دلار از درآمد اين صنعت را در اختيار دارند، تنها 15‌ميليارد‌دلار از اين درآمد را صرف سرمايه‌گذاري در IT مي‌كنند. درآمدهاي رو به كاهش در حالي كه ماشين استخدامي IT بعد از ركود و از بين رفتن هزاران شغل در اين صنعت يك بار ديگر به راه افتاده است، بحران اقتصادي اما به جان درآمد شاغلان بخش‌هاي مختلف اين صنعت افتاده است. به اين ترتيب تحقيقات انجام شده در اين مورد كه توسط موسسه تحقيقاتي Janco Associates اجرا شده است، نشان مي‌دهد كه درآمد شاغلان صنعت IT در سال 2009 حتي تا كمتر از حد متوسط هم رسيده است. بر اين اساس متوسط درآمد شاغلان IT در سال 2008 برابر 79005‌دلار بوده در حالي كه اين رقم در سال 2009 به 77367‌دلار رسيده است تا با كاهش 07/2‌درصدي همراه باشد. اين تحقيق كه روي بيش از 800 شركت و 50000 نفر انجام شده است، نشان مي‌دهد كه ركود اقتصادي باعث شده است تا كارمندان دريافت به موقع و سر وقت حقوق خود را به افزايش ميزان آن ترجيح دهند. در گزارش منتشر شده از نتايج اين تحقيق كه درباره درآمد كارمندان و شاغلان بخش‌هاي مختلف صنعت IT انجام شده است، درآمد پايه مشاغل متفاوت به صورت جداگانه مورد بررسي قرار گرفته‌اند. مديران اجرايي: در رسته مديران اجرايي در صنعت IT، مسوول ارشد اطلاعات (Chief Information Officer) با درآمد پايه سالانه 163211‌دلار در سال 2009 بالاترين ميزان حقوق دريافتي را در ميان ديگر مشاغل اين صنعت دارند. اين در حالي است كه اين افراد در سال 2008 دريافتي پايه سالانه 171755‌دلار داشتند تا حقوق آنها با كاهش 97/4‌درصدي همراه شود. اين در حالي است كه مديران برنامه‌ريزي (Director-IT Planning) بيشترين كاهش درآمد را در اين سال احساس كردند. اين افراد در سال 2008 حقوق پايه سالانه 115.434‌دلار داشتند در حالي كه اين رقم در سال 2009 براي آنها به 97.494‌دلار رسيده است تا كاهش 54 /15‌درصدي داشته باشد. مديران توليد (Director-Production) كه در سال 2008 درآمد پايه سالانه 112648‌دلار داشتند، امسال با كاهش 17/2‌درصدي درآمدي برابر 110207‌دلار دارند. مديران سيستم‌ها و برنامه‌ريزي هم كه در سال 2008 درآمد پايه سالانه 131498‌دلاري با كاهش 34/1‌درصدي در سال 2009 درآمدي برابر 129738‌دلاري دارند. متخصصان امنيت IT: بيشترين درآمد در اين بخش به معاونان امنيت تعلق مي‌گيرد. با اين حال اين افراد كه در سال 2008 درآمد پايه سالانه 148117‌دلار داشتند، امسال با كاهش 17/2‌درصدي درآمد پايه سالانه‌اي برابر 144908‌دلار دارند. از طرفي اما بيشترين كاهش حقوق براي مديران امنيت و كارگروه‌ها اتفاق افتاده است تا آنها در سال 2009 با كاهش 07/6‌درصدي، حقوق پايه سالانه 77832‌دلار دريافت كنند. ناظران امنيت اطلاعات هم با كاهش 61/0‌درصدي نسبت به سال 2008 در سال 2009 حقوق پايه سالانه 69433‌دلار مي‌گيرند. مديران هماهنگي بحران هم كه در سال 2008 درآمد پايه سالانه 71779‌دلار داشتند، امسال با كاهش 50/2‌درصدي 69988‌دلار دريافت مي‌كنند. مديران IT: در ميان اين رسته مديران سيستم‌ها و برنامه‌ريزي با درآمد پايه سالانه 92614‌دلاري در سال 2009 بيشترين حقوق دريافتي را دارند كه اين مبلغ با افزايش 24/1‌درصدي نسبت به سال 2008 همراه بوده است. بيشترين كاهش اما در حقوق دريافتي مديران مخزن اطلاعات اتفاق افتاده است تا اين افراد با كاهش سالانه 11/12‌درصدي در سال 2009 درآمد پايه سالانه 55886‌دلار داشته باشند. در مقابل اما مديران آموزش گويا بيشترين افزايش درآمد را در سال 2009 تجربه كرده‌اند تا با افزايش 83/1‌درصدي نسبت به سال 2008، امسال درآمد پايه سالانه 60236‌دلاري داشته باشند. مشاغل مرتبط با اينترنت: در اين رسته مديران سيستم‌هاي اينترنتي با درآمد پايه سالانه 86186‌دلاري در سال 2009 كه با كاهش 63/5‌درصدي نسبت به سال 2008 همراه بوده است، بيشترين درآمد و البته بيشترين كاهش درآمد را هم در ميان ديگر مديران دارند. متخصصان تجارت الكترونيك اما گويا بيشترين افزايش حقوق را در سال 2009 تجربه كرده‌اند تا با افزايش 22/4‌درصدي نسبت به سال 2008 درآمد پايه سالانه 63717‌دلار داشته باشند. كـــارمنـــدان نظـــارتـــي (Supervisory IT Staff): در ميان افراد شاغل در اين بخش بيشترين حقوق به مديران پروژه اختصاص دارد. اين افراد با كاهش سالانه 96/0‌درصدي در سال 2009 درآمد پايه سالانه‌اي برابر 92809‌دلار دارند. ناظران عملكرد كامپيوتر اما با بيشترين كاهش سالانه 51/8‌درصدي در سال 2009 درآمد پايه سالانه 46451‌دلار دريافت مي‌كنند. متخصصان كامپيوترهاي شخصي هم با كاهش 53/0‌درصدي نسبت به سال 2008 در سال 2009 درآمد پايه سالانه 48516‌دلار دارند. متخصصان خدمات فني اما با افزايش سالانه 11/0‌درصدي در سال 2009 درآمد پايه سالانه 58524‌دلاري دارند.

چهارشنبه، مهر ۱۵، ۱۳۸۸

به متولدین هر ماه چه هدیه ای بدهیم؟

متولد فروردین ماه:
گلنخود شیرین ، دوربین ، نقره ، cd بازی ، بادکنک ، تابلو پرتره ، اسباب بازی آلبوم عکس ، گوشی موبایل ، تجهیزات ورزشی ، ماشین حساب سِتِ آینه و شانه ثبت نام کلاسهای چتربازی ، سبدی از گل های ابریشمی متولد اردیبهشتزمرد سبز ، گل زنبق دشتی ، کیف پول ، وسایل مذهبی ، دوربین شکاری ، آلبوم تمبر کتاب جیبی ، کتاب های رومیزی ، سبد پیک نیک ،روغن و وسایل حمام ،انواع سی دینرم افزارهای کامپیوتر ، وسایل تزئینی سرخپوستی

متولد خرداد
مروارید ، گل رز ، بادبادک ، کتاب آشپزی ، لوازم مانیکور ، یخدان ، صفحه دارت ، چمدان
شکلات ، بلوز ابریشمی ، کتاب آموزش رانندگی ، بلیط مسابقات اسبدوانی
ثبت نام کلاس ورزشهای رزمی

متولد تیر ماه
یاقوت ، گل زبان در قفا (دلفینیوم) ، پیراهن ابریشمی ، تخته موج سواری
ظروف کریستال ، جعبه جواهر ، شامپاین ، صدف دریایی تزئینی
کتاب های خودآموز ، حیوانات خشک شده ، چتر مخصوص کنار دریا ، عینک آفتابی
کتاب های عشقی ، تابلو نقاشی با منظره دریا

متولد مردادماه
زبرجد ، گل سوسن ، خودکار طلا ، کارت بازی ، کتاب جُک
لباس ، ابزار باغبانی ، نوارهای ویدیویی ورزشی ، دستگاه قهوه ساز
ظروف چینی ، بازوبند تنیس ، دستگاه ضبط صوت ، جعبه سوغاتی

متولد شهریور
یاقوت کبود ، گل مینا ، کتاب ، جدول ، ساعت رومیزی برنجی ، کامپیوتر
پَر گردگیری ، گلدان ، ساعت مچی طلا ، موی شتر
کُت ، پارچه رومیزی ، بالش های تزئینی (کوسن) ، چرخ خیاطی

متولد مهرماه
عقیق ، گل همیشه بهار ، قاب پنجره ، بلیط باله ، کتاب و رمان های جدید
رومیزی ابریشمی ، لباس زیر (زنانه) ، بلیط کنسرت
عطر ، ستِ آبرنگ ، عطرپاش ، لباس ورزشی ، تُستِر ، قفس پرنده
سیگار ، ماساژُر بدن ، لوازم نقاشی

متولد آبان ماه
یاقوت زرد ، گل داوودی ، لوازم آرایش ، چوگان گلف بازی
ماساژُر پا ، روغن های رایحه درمانی ، گیلاس های کریستالی
بلیط سفرهای دریایی ، کتاب های ستاره شناسی ، ملحفه و روتختی ابریشمی
عطر ، زیرپوش ها و لباسهای زیر ، بلیط پارک آبی

متولد آذر ماه
فیروزه ، گل نرگس ، راکت تنیس ، اطلس یا کره زمین
آکواریوم ، کتاب های هنری ، کتاب شعر
کتاب راهنمای سفر ، لوازم چادر زدن ، گیره سر ، بلیط سینما
مجله های دایره المعارفی ، بلیط پارک حیوانات وحشی

متولد دی ماه
لعل ، گل میخک صدپر ، پرده دیوارکوب ، لوازم آشپزخانه
مجسمه ، سی دی موسیقی ، ظروف سفالی و سرامیکی ، قاب عکس
کفش راحتی ، لحاف ، خوراک پرنده ، جارختی ، تلویزیون ، بلیط نمایشگاه

متولد بهمن ماه
یاقوت ارغوانی ، گل بنفشه ، الات موسیقی ، ستِ شطرنج
جدول کلمات متقاطع ، بخور خوشبو ، بلیط کنسرت موسیقی سنتی
وسایل اسکی ، ثبت نام کلاسهای رقص ، ستِ بازی کروکت ، بلیط گالری های هنری

متولد اسفند
زمرد کبود ، گل نسترن ، ستِ قهوه خوری
کتاب های تاریخی ، لوازم حمام ، دستمال توری ، روتختی ابریشمی
ست چای خوری نقره ، بلیط تئاتر ، شمع ، گل خشک ، کتاب های اسطوره ای