یکشنبه، فروردین ۱۵، ۱۳۸۹

دنیای این روزای من


دنیای این روزای من
هم قدِ تن پوشم شده
انقدر دورم از تو که...
دنیا، فراموشم شده


دنیای این روزای من...
درگیر تنهایی شده...
تنها مدارا میکنیم
دنیا، عجب جایی شده!


هرشب، تو رویایِ خودم
آغوشت رو، تن میکنم...
آینده ی این خونه رو ...
با شمع، روشن میکنم


در حسرتِ فردایِ تو
تقویمم رو پر میکنم...
هر روز این تنهایی رو ...
" فردا " تصور میکنم

هم سنگ این روزایِ من
حتی شبم تاریک نیست
اینجا بجز دوریِ تو...
چیزی به من، نزدیک نیست